گردهمایی عظیم مقاومت ایران نوید بخش ایران آینده
سخنراني نيوت گينگريچ كانديد رياست جمهوري –رئيس پيشين كنگره آمريكا
من امروز آمدهام تا براي شما يك پيام بسيار ساده را بياورم: ايران بايد آزاد باشد . ديكتاتوري بايد نابود شود.
مهار، مماشات است و مماشات، تسليم است. تنها هدف عملي، حمايت از يك جنبش براي آزاد كردن ايران است، هر هدف ديگري باعث ميشود كه ديكتاتوري راه خودش را براي دور زدن هرگونه توافقي پيدا كند و دربارة همهچيز دروغ بگويد. آخر، يك ديكتاتوري كه كسي را بهعنوان وزير دادگستري منصوب ميكند كه 30 هزار نفر را كشته است، همة آنچه را كه بايد دربارة طينت ذاتي آن ديكتاتوري بدانيد، به شما نشان ميدهد. اين رژيمي است كه فكر ميكند، عدالت يعني كشتن 30 هزار نفر، رژيمي است كه فكر ميكند عدالت به معني برگزاري انتخاباتي است كه هيچكس حق شركت در آنرا ندارد، رژيمي است كه تمام مخالفان و منتقدان خود را تهديد ميكند، در بهترين حالت تهديد به زندان و در بدترين حالت تهديد به مرگ. پس بگذاريد به روشني بگوييم كه صورتمسئله چيست. اكنون ميخواهم شما را براي يك لحظه به گذاري (در گذشته) ببرم، زيرا من تاريخ درس ميدادم و گاهي، تاريخ ميتواند به ما درس بدهد. اگر شما اينجا در پاريس به گورستان پيكپوس برويد كه نزديك يك ايستگاه مترو است، آرامگاه ماركي دو لافايت را خواهيد يافت. صد سال پيش در روز چهار ژوئيه ژنرال پرشينگ فرمانده ارتش آمريكا در جنگ جهاني اول، به گورستان پيكپوس و آرامگاه ماركي دو لافايت رفت و گفت: لافايت، ما رسيدهايم. او داشت ميگفت، آن مدافع آزادي فرانسوي، آن مرد جوان، كسي كه در زمينههاي مختلف فرد مورد علاقه جرج واشينگتن بود، 140 سال قبل از آن به آمريكا آمد تا تضمين كند كه حمايت فرانسه به آمريكاييها كمك خواهد كرد تا آزاديشان را بهدست بياورند و ما براي لافايت به قدري ارزش قائليم كه اگر شما به مجلس نمايندگان ايالات متحده بياييد كه من روزي رئيس آن بودم، فقط دو تا تابلو نقاشي در داخل مجلس ميبينيد: جرج واشينگتن پدر كشور ما و ماركي دو لافايت. چرا من اين داستان فرانسوي- آمريكايي را با اين تجمع در ميان ميگذارم؟ چون آنچه پرشينگ ميگفت اين بود كه آزادي تجزيهناپذير است و ما وظيفه داشتيم تا دين بزرگمان را به فرانسه ادا كنيم، چيزي كه آنها با كمك به ما براي كسب آزادي، خلق كرده بودند و امروز من اينجا هستم، چون بهعنوان يك آمريكايي كه معتقد است تمامي انسانها در كرة زمين، شايستة اين حق هستند كه در پي خوشبختي باشند و خدا به آنها حق آزاد بودن را عطا كرده است، پس آمريكا نسبت به وضعيت هر انساني نگراني دارد.
آزادي هيچ كجا در امان نيست تا زماني كه ديكتاتوريهايي مانند ديكتاتوري فعلي در ايران در موقعيتي هستند كه آزادي را در هر كجا تهديد كنند. بزرگترين حامي تروريسم حكومتي در جهان ديكتاتوري حاكم بر ايران است. حتي دولت اوباما مكرراً همين را ميگفت، آن هم بهرغم همة كارهايي كه براي فريبدادن خودشان انجام دادند. بهنظرم منصفانه است كه بگوييم، دولت ترامپ داراي توهم بسا كمتري در رابطه با ماهيت ديكتاتوري ايران حاكم بر است. بهنظرم منصفانه است كه بگوييم، وزير دفاع متيس با (تجربة) سالياني كه در موضع فرمانده سنتكام بوده، دقيقاً ميفهمد، ديكتاتوري حاكم بر ايران كيست. بهنظرم منصفانه است كه بگوييم مشاور امنيت ملي، ژنرال مكمستر با (تجربة) ساليان خدمتش در خاورميانه، دقيقاً ميداند ديكتاتوري حاكم بر ايران كيست و معتقدم كه تعهد براي برداشتن گامهايي در جهت كمك به شما و كمك به تمام مردم آزاد در همهجا، در اين دولت روشن خواهد بود و فشارها هر ساله در راستاي حمايت از هزار اشرف افزايش خواهد يافت تا ما شبكهيي از آزادي داشته باشيم كه آماده است (قدرت را) از ديكتاتوري مرگ بهدست بگيرد.
چند سال است كه به اينجا ميآيم و تحت تأثير رشد اين جنبش، فداكاري آن و تحت تأثير پيروزيهايي قرار گرفتهام كه بسيار واقعي هستند. سه هزار نفري را كه همين الآن در آلباني ديديد، يك پيروزي عظيم در برابر ديكتاتوري هستند، بهياد داشته باشيد
من سالها نظارهگر و جزو گروهي بودهام كه نامههاي مختلف مينوشت و تلاش ميكرد دولت را به حركت وا دارد، كاري كه در زمان پرزيدنت اوباما فوقالعاده دشوار بود. كساني كه موضوع را ميدانستند و درگير آن بودند. ديكتاتوري مصمم بود همة آنها را بكشد. اما وقتي شكست خوردند، اكنون با سه هزار رزمندة آزادي در آلباني مواجهند كه درك ميكنند، اين ديكتاتوري بايد جايگزين بشود و اين يك شكست جدي براي سران كنوني رژيم در تهران است.
البته مسئله عميقتر از اين است: آزادي سرانجام به رهبران كاريسماتيكي نياز دارد كه هم احساسي از اميد و هم تصويري از يك آيندة بهتر، يك آرمان اخلاقي و توانايي رابطهزدن با مردم را منتقل ميكنند.
در كشور ما آن رهبر جرج واشينگتن و حامي جوانش ماركي دو لافايت بودند. در ايتاليا، گاريبالدي بود. من از تجربة چند سال آمدن به اينجا ميتوانم به شما بگويم كه در تاريخ، نام رئيسجمهور منتخب شما، مريم رجوي، در همان سنت مبارزان آزادي مانند واشينگتن، لافايت و گاريبالدي بهثبت خواهد رسيد و اميدوارم ناراحت نشود كه من اينرا ميگويم و اميدوارم با آن موافق باشد. اين فقط به اين خاطر نيست كه او يك رهبر بزرگ است، البته كه او چنين هست و در دورانهاي سخت و در نااميديها پايداري كرده، دورانهايي كه مسلتزم صبر عظيمي بوده است. بلكه او به اين دليل يك رهبر بزرگ است كه داراي پيرواني بسيار عالي است، چرا كه تعداد بسيار كثيري از شما اينقدر متعهد هستيد. هنگامي كه كمي قبل وارد اينجا شدم و تعداد بالاي اتوبوسها را ديدم و وقتي اينجا ميايستم و تا انتهاي سالن به تمام افرادي مينگرم كه همگي متعهد به آزادي براي ايران هستند، در مييابم كه اين جنبش، جنبشي خواهد بود كه نام آن در تاريخ بهعنوان يكي از الگوهاي بزرگ روحية انساني ثبت خواهد شد كه شرارت ديكتاتوري را شكست ميدهد و به همين دليل من از همة شما از جانب او تشكر ميكنم؛ چرا كه شما كمك ميكنيد تا او به يك شخصيت واقعاً تاريخي تبديل شود؛ چون شما به واقع همين كار را انجام ميدهيد.
البته آنچه كه در نهايت يك فرد را در تاريخ بهثبت ميدهد، پيروزي است. پس همة ما يك التزام داريم كه درك كنيم، در حالي كه شما منفعت بزرگي در پيروزي داريد، زيرا اين كشور شماست، ولي ما هم در آمريكا منفعت بزرگ در پيروزي داريم، چون آزادي در همهجا در معرض تهديد است، تا زماني كه اين ديكتاتوري در قدرت باقي بماند. پس ما متحد هستيم، به همان ميزان كه واشينگتن و لافايت متحد بودند؛ و ما در يك جهت متمركز هستيم. من بههمراه همكاران آمريكاييام اينجا هستم تا به شما تعهد بدهيم كه ما داستان آن وزير دادگستري را كه 30 هزار نفر را كشته با خود خواهيم برد، ما داستان استمرار حمايت رژيم ايران از تروريسم حكومتي را با خود خواهيم برد و ما داستان اميدي را با خود حمل خواهيم كرد كه در استراتژي «هزار اشرف» سمبليزه ميشود و اين پتانسيل كه وقتي بار بعد مخالفتهاي مردمي صورت گيرد، در سراسر كشور و سازمانيافته خواهد بود و در آن نقطه برخلاف دفعة قبل كه دولت آمريكا بهنحوي شرمآور هيچ كار نكرد، در آن نقطه، دولت ترامپ بايد آماده باشد تا هر كاري ميتواند بكند تا به پيروزي آزادي و شكست ديكتاتوري در نبرد بزرگي كه در ايران در جريان است، كمك كند.
من فقط ميخواهم با اين نكته سخنانم را به پايان ببرم: شايد برخي از شما گاهي خسته و نااميد بشويد و از خود بپرسيد آيا اصلاً جواب خواهد داشت يا خير. آزادي با تلاش عظيم محقق ميشود و با سرعت نميآيد. وقتي جرج واشينگتن تقبل كرد كه بهعنوان فرمانده ارتش آمريكا خدمت كند، هشت سال را در ميدان سپري كرد و دو هفته در خانهاش در مانت ورنون بود؛ بهمدت هشت سال طولاني، او با انگليسيها جنگيد و ما چند بار تقريباً هيچ پولي نداشتيم، گاهي تقريباً هيچ نيرويي نداشتيم و گاه حتي تقريباً هيچ مهماتي هم نداشتيم. ولي با اين حال تعداد كافي از افرادي بودند كه اعتقادشان را حفظ كردند. در بدترين دوران، ما فقط 2500 نيرو داشتيم كه يك سوم آنها چكمه هم نداشتند، پاهايشان را با كيسههاي كرباسي ميپوشاندند و هنگام راهپيمايي، ردي از خون از خود بر جاي ميگذاشتند؛ ولي آنها احتمالاً مهمترين پيروزي را يك روز بعد از كريسمس 1776 كسب كردند و اگر پيروز نمي شدند شايد انقلاب سقوط ميكرد.
اينرا به اين دليل ميگويم كه با نگاه به اين جمعيت ميبينم، تعداد شما احتمالاً چهل برابر آنهاست. چهل برابر نيروهايي كه واشينگتن در تمام ارتش خود در شبي كه از رودخانة دلاوير عبور كردند، در اختيار داشت. به اين فكر كنيد! شما داريد با شجاعت، فداكاري و تعهدتان و با صحبت با ديگران، يك ارتش را بسيج ميكنيد. ارتشي بزرگتر از ارتش ما در زماني كه براي استقلال جنگيديم؛ و اين ارتش از افرادي كه در اين سالن هستند هم بزرگتر است، من اينرا ميدانم و آنها را در سراسر آمريكا ميبينم. از اينرو من اعتقاد دارم كه ما پيروز خواهيم شد، اعتقاد دارم كه بههمراه هم پيروز خواهيم شد، معتقدم كه بهخاطر آزادي پيروز خواهيم شد و همچنين معتقدم كه شما روزي مفتخر خواهيد بود كه بگوييد: ما بخشي از آن چيزي بوديم كه ايران را آزاد كرد. متشكرم، موفق باشيد و خدا شما را حفظ كند.
سخنراني ايلونا جبريا - معاون وزير كشور آلباني
حضار عزيز، مهمانان عزيز و شريف، خانم رجوي عزيز، در ابتدا مايلم درود بفرستم به برادران و خواهرانمان در آلباني كه در حال ديدن شما هستند، سلام!
افتخار بزرگي است براي من كه در اين جلسه فوق العاده باشم. اولين باري كه اينجا بودم سال ۲۰۱۴ بود، تا آن موقع دولت آلباني با نخست وزيري ادي راما و دولت قبلي دويست و پنجاه تن را پذيرفته بود؛ اين يك عمليات عظيم بود. با حمايت نخست وزيرمان، رهبر الهام بخشمان، با حمايت همكارانمان، اين كار را انجام داديم. بله ما انجامش داديم.
بدون هيچ حادثه اي، كاملاً امن و سازمان يافته انجام شد. ما از خواهران و برادرانمان استقبال كرديم كه در گروههاي تروريستي نيستند بلكه افرادي هستند كه براي يك دموكراسي بهتر، براي صلح ميجنگند. آنها در يك كشور آزاد و دموكراتيك مانند آلباني زندگي ميكنند؛ خانم رجوي يك الگوي الهام بخش است كه نشان ميدهد كه يك زن چه كارهايي ميتواند انجام بدهد، انسانها چه كمكي ميتوانند به صلح و آزادي بكنند. افراد زيادي هستند كه ميخواهم بآنها درود بفرستم، آلباني يك الگوي منحصر بفرد را نشان داده است، الگويي كه توسط بسياري از كشورها دنبال نشده است، ولي اين نشان ميدهد كه حتي يك كشور فقير قلبي خيلي باز دارد و ميتواند هركاري را با قلب خود بكند.
آخرين نكته، همانطور كه جرج واشينگتن گفته است: «آزادي وقتي شروع به ريشه كردن ميكند، گياهي است با رشد سريع» و اين است كاري كه مجاهدين ميكنند؛ اين رشد سريع است و رشد ميكند و رشد ميكند و هرگز نميايستد.
سخنراني پاندلي مايكو – نخست وزير پيشين آلباني
دوستان عزيز، ميدانم كه خسته هستيد، ميدانم كه خيلي سخت است صحبت كردن بعداز تمامي اين دوستان ويژه كه قبلاً صحبت كردند، ولي بگذاريد كوتاه چند كلمهاي از جانب هيئت آلبانيايي صحبت كنم.
اول اينكه بسيار مفتخريم كه آمدهايم اينجا به پاريس، در يك چنين فضاي خاصي كه غرب با شرق ديدار ميكند؛ جايي كه غرب با شرق ديدار ميكند، زير چتر روح ايراني و همگي ما آرزويي براي آينده داريم.
هر سالي كه به اينجا آمدهام، حداقل طي پنج سال گذشته، حرفهاي شما را شنيدهام كه در مورد افرادتان در اشرف نگران بوديد، الان بنام مردم آلباني، بسيار مفتخريم كه بشما بگوييم، آنان در امان هستند، در ايمان ما، در ايمان مردم آلباني، آنها بخشي از خانه ما هستند، و ما همه با هم اينجا هستيم بخاطر يك دليل ساده. کلمات کلمات هستند، اعمال و حقایق بیش از کلمات صحبت می کنند. عمكرد مردم آلباني، به شما ميگويد دوستان من كه تمامي ارتباطات بين آلبانيايي ها و ايرانيها الان يك كيفيت خاصي دارد. آنها شهروند آلباني هستند، آنها پناهندگاني هستند كه از اشرف آمدهاند، ولي آنها بخشي از خانواده آلبانيايي ها هستند. ميدانيد كه چند روز پيش انتخاباتي در آلباني بود، ولي در اين گروه، در اين هيئت، نميتوانيد بفهميد كه چه كسي برد و چه كسي باخت؟ چه كسي در قدرت بود و چه كسي در اپوزيسيون خواهد بود. زيرا براي آرمان شما، براي كمك به مردم شما، براي كمك به اشرف در آلباني، اپوزيسيوني وجود ندارد. اينها كلماتي است كه از قلب تك تك ما برميآيد، ولي تصاويري كه شما در پرده نمايش ديديد، هزاران نفر در تيرانا، براي اين جلسه كف ميزدند، بيشتر از هر چيزي سخن ميگفت، بيشتر از هر سخنراني، حقيقت را بيان ميكرد، واقعيت اصلي را بيان ميكرد كه شما هرگز و هيچ وقت خسته نميشويد. شما تا آخر ميمانيد، زيرا شما بازمانده نيستيد، شما سمبل و نمونه اين هستيد كه چه اتفاقي ميتواند بيفتد وقتي كه يك مرد يا يك زن، يك خواهر يك پدر و مادر، يك بچه، باور دارد به رابطه ها، باور دارد به آزادي.
سخنراني فاتمير مديو رهبرحزب جمهوريخواه آلباني- نماينده پارلمان
مسرت و افتخار بزرگي است كه امروز يكبار ديگر با شما در اينجا هستم. هر روز كه پيش مي رود من مطمئن تر و مفتخرتر هستم كه ما بعنوان آلبانيايي ها تصميم درستي را اتخاذ كرده ايم كه شما را بخشي از خانواده خودمان و بخشي از كشورمان بكنيم. با اينكار ما سنت خودمان را محترم شمرديم و همچنين به دوستانمان احترام گذاشته ايم. در تاريخ مان و در زمان تصميمهاي بزرگ ، در زمان نياز آلباني ما دوستان خوبي را بويژه از آمريكا ، در شروع استقلالمان، عضويت در ناتو، و استقلال كوزوو در كنارمان داشته ايم. وقتي كه امروز من بسياري از دوستان را كه در طي سالها ملاقات كرده ام را مي بينم، شهردار جولياني، نيوت گينگريچ، ژنرالها، افراد بسيار خوب ، تام ريچ، توريسلي و همه كساني كه در هيأت آمريكايي هستند، فكر ميكنم كه همه ما با هم كار بزرگي را انجام داده ايم. اما اكنون اميد براي آينده ايران آزاد را مي سازيم. اكنون زمان آن است كه همه با هم بايستيم و نهايت تلاشمان را براي ايران آزاد بكنيم و همه با هم براي مردم ايران كار كنيم. من اين افتخار را داشته ام كه با رهبر شگفت انگيز و شجاع شما، خانم رجوي آشنا شوم. شما رهبري داريد كه مسير را مي شناسد، رهبري كه مسير را طي ميكند، رهبري كه مسير را نشان ميدهد، اعمال او به من و شما الهام ميدهد كه بيشتر آرزو كنيم، بيشتر ياد بگيريم و بيشتر انجام بدهيم و بيشتر شويم براي ايران آزاد، كه ملت خودتانرا دوست داشته باشيد و ايران را مثل خانواده خود دوست داشته باشيد. هر چه بيشتر من شما را مي شناسم شما را بيشتر دوست دارم، وقتي كه بيشتر با تاريخ شما آشنا ميشوم قلبم پر از درد ميشود اما همچنين روحم پر از اميد ميشود و همه با هم به پيش براي آينده. هر چه بيشتر به شما گوش ميدهم ميبينم كه آينده متعلق به كساني است كه براي هدف درست ميجنگند. خداي زندگي و آزادي، خدايي است كه همه ما بايد پرستش كنيم. مبارزه شما براي زندگي، چيزي است كه خدا به شما داده است. مبارزه شما براي آزادي، مبارزه براي تحقق خواست خدا است. مبارزه شما براي رسيدن به شادي چيزي است كه مردم با خدا بايد آينده را بسازند. با چيزي كه خدا به ما داده و برايمان تأمين كرده است كه همه با هم كار كنيم. شما براي آزادي و زندگي مبارزه ميكنيد و آينده تان را مي سازيد. لطفاً استوار باشيد چهره تان را به سوي آفتاب بگيريد و سايه ها پشت شما خواهد بود. همچنين يك قطعه است كه ميگويد آنچه كه ما برايش مي جنگيم ، اين حق را تضمين ميكند كه دولتها از ميان كساني بنيان گذاشته شده اند كه قدرت عادلانه خود را از توافق آنهايي كه تحت حاكميت هستند بدست مي آورند. شما كساني هستيد كه بايد رأي به ايران آزاد بدهيد شما بايد با رأي خود تصميم بگيريد كه آينده ايران چه خواهد بود.