چندی پیش هم رسانهها یکی از اساتید ایرانی دانشگاه مشهور کلمبیا را به یهودستیزی و نقش داشتن در کشتار زندانیان سیاسی در ایران در سال ۱۳۶۷ متهم کردند. پیشتر نیز پلیس فدرال آمریکا یک استاد ایرانیتبار دانشگاه بوستون را به اتهام ماموریت مخفی از طرف رژیم برای تلاشِ رسانهای و لابیگرانه جهتِ تاثیرگذاری بر اذهان عمومیِ آمریکا به نفع جمهوری اسلامی بازداشت کرده بود.
مجموع این رویدادها شگفتیِ عموم ایرانیان را برانگیخته. آنها میپرسند که با وجود دشمنیِ بیمارگونهٔ رژیم حاکم بر ایران با آمریکا، و در نتیجه این همه سختگیریهای دولت آمریکا نسبت به شهروندان ایرانی در باب ویزا دادن و مهاجر پذیرفتن، چگونه است که باز هم دانشگاهها، رسانهها و نهادهای دولتی آمریکا پر است از ماموران آشکار و نهان و هواداران جمهوری اسلامی؟ و چطور است که با وجود تلاشهای گستردهٔ مخالفان جمهوری اسلامی، امر مهم براندازی رژیم تقریبا هیچگاه بطور جدی در سطوح بالای سیاسی و رسانهایِ آمریکا مطرح نمیشود؟ در جستار پیش رو تلاش خواهم کرد به این پرسشها پاسخ دهم.
کاشتن نیروهای آکادمیک
جمهوری اسلامی با سرمایهگذاری سنگین و بلندمدت روی محیط دانشگاهی غرب و بویژه ایالات متحده تلاش میکند گفتمان آکادمیک را به سود خود شکل داده و بدین ترتیب فضا را برای کاشتن نیروهای دستسازش در دولت و رسانهها و دیگر نهادهای استرتژیکِ غرب فراهم کند. با استفاده از تجارب اتحاد جماهیر شوروی سابق و چین کمونیستی معاصر برای نفوذ در دانشگاههای آمریكا، رژیم كاملاً به این واقعیت آگاهی یافته كه در آمریکا نهاد دانشگاه نقشی اساسی در شکل دادن به سیاست روزمره و همچنین برنامههای سیاسی بلندمدت بازی میکند. به زبان ساده، دانشگاه در آمریکا یک ستونِ سیاست است. بنابراین، اگر رژیم بتواند آکادمیِ آمریکا را همراستای محور عملیاتی خویش قرار دهد، عملاً توانسته در قلب دشمن برای خودش سپری دفاعی ایجاد کند.
آکادمی بطور عام در غرب و بطور خاص در آمریکا به صورت خودکار از جمهوری اسلامی حمایت میکند. دلیل این قضیه این است که جریانهای عموما چپگرای دانشگاهی در غرب رژیم اسلامگرای ایران را متحدی استراتژیک – اگر نه کاملاً ایدئولوژیک – در مبارزه با سرمایهداری و امپریالیسمِ مفروضِ دستگاه سیاسی غرب به شمار میآورند. علاوه بر این، دستگاههای امنیتی رژیم هم آگاهانه گفتمان آکادمیک غربی را از طریق تأمین بودجه، طراحی برنامه درسی و کاشتن استادان، محققان و دانشجویان طرفدار رژیم در دانشگاههای آمریکا و سایر مراکز آموزش عالی و پژوهشی هدایت میکنند.
یک مرکز برجسته
رفتار «بنیاد علوی» نمونهای مبرهن از پروژهٔ نفوذ رژیم جمهوری اسلامی در دانشگاههای آمریکاست. این موسسه خلفِ «بنیاد پهلوی» است که شاه فقید ایران در سال ۱۳۳۷ احداث کرد و در گذار زمان از آن برای تبلیغ چشمانداز رژیم خود در آمریکا تحت پوشش فعالیتهای فرهنگی بهره گرفت. مالکیت بنیاد پس از انقلاب ۱۳۵۷ به رژیم اسلامگرا منتقل شد، در حالی که برخی پرسنل اسلامگرای قبلی که در دستگاه شاه نفوذ داشتند کماکان روابط خود را با بنیاد حفظ کردند. همینها بودند که با جایگاهی که در محیط آکادمیک آمریکا داشتند از عوامل تسهیل نفوذ رژیم ایران در ایالات متحده شدند. امروزه بنیاد علوی بعنوان بازوی خارج از کشور بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی، منویات رهبر جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در قلب «شیطان بزرگ» پیش میبرد.
بنياد علوى در نيويورك
بنیاد علوی در حقیقت تریبونی است برای ترویج ایدههای رادیکال اسلامگرایانه و پشتیبانی از فعالیتهای به نفع رژیم جمهوری اسلامی در آمریکا. برای دستیابی به این هدف، یکی از روشهای مورد علاقهٔ بنیاد، تأمین بودجهٔ دپارتمانهای مطالعات ایرانی، اسلامی و خاورمیانه در برخی از معتبرترین مراکز آموزش عالی و اندیشکدههای آمریکایی است، تا بدینوسیله آنها را زیر سیطرهٔ مالی خود درآورده و تشویق به تبلیغ رویکرد رژیم ایران کند. بر اساس گزارشی که «Conservative Review» در سال ۲۰۱۷ منتشر کرد، بنیاد علوی اساتید و برنامههای درسی همسو با رژیم ایران را در ۴۱ دانشگاه ایالات متحده تامین کرده. برخی از موسسات آموزش عالی که بودجهٔ خود را از بنیاد علوی دریافت کردهاند دانشگاههای مشهور و ثروتمندی همچون دانشگاه هاروارد، دانشگاه کلمبیا، دانشگاه پرینستون و دانشگاه پنسیلوانیا هستند. به گزارش کانسرواتیو ریویو، بنیاد علوی با بسیاری از این دانشگاهها توافقنامهٔ تقسیمِ هزینه منعقد کرده تا فرآیند پشتیبانی از استخدام استادان مورد نظر خود را تسهیل کند.
بر همین اساس، مراکزی که توسط بنیاد علوی و موسسات مشابه تأمین مالی میشوند تمایل زیادی به استخدام استادان، حمایت از پژوهشگران، و پذیرش دانشجویانی دارند که در راستای منافع رژیم ایران کار میکنند. در واقع، بسیاری از این دکتران و متخصصان و پژوهشگرانِ ضدآمریکایی توسط خود رژیم جمهوری اسلامی دستچین و تربیت شده و برای پیشبرد مقاصد رژیم مستقیماً از ایران به آمریکا اعزام میشوند. آن بورسهای کذاییِ دولتی که دست و دلبازانه به «عناصر مخلص نظام» اعطا میشود در حالی که نخبگان مملکت باید در فقر و فلاکت بسوزند و هدر بروند یا در نهایت با تحمل هزاران دشواری به خرج جیب خود راه خارج را پیش بگیرند، آن بورسها بخشی از سرمایهگذاریِ رژیم روی لابیگران آکادمیکاش در اروپا و آمریکا و کاناداست. و أمثال همین لابیگران رژیم هستند که فرآیند اخذ ویزا برای دانشجویان مستقل ایرانی را به کار حضرت فیل تبدیل کردهاند.
بایکوت مخالفان رژیم
از قضا، این مراکز دانشگاهی و پژوهشی هرگز متخصصان ایرانی مخالف رژیم را دعوت به همکاری یا حمایت مالی و رسانهای نمیکنند. همچنین، این مراکز عموما به پژوهشهایی تریبون میدهند که گرچه کاملاً نسبت به رژیم غیرانتقادی نیست، اما هرگز کلیت و وجود رژیم را زیر سوال نمیبرد، و از آن مهمتر، ضرورت جایگزینی رژیم اسلامگرای تمامیتخواه با دموکراسی لیبرال در ایران را نادیده میگیرد یا نفی میکند. با بررسی آماری تولیدات پژوهشی دپارتمانهای خاورمیانه و ایرانشناسی در دانشگاههای آمریکا و کانادا و اروپا دربارهٔ ایران، میتوان بخوبی مشاهده کرد که عمدهٔ آنها روی مطلوب بودنِ تعامل با رژیم به قصد «اصلاح»اش تمرکز میکنند تا لزوم براندازی آن؛ و اینکه مخالفان رژیم تقریبا هیچ حضور جدی در این موسسات آموزشی و پژوهشی ندارند.
بنابراین، بنیاد علوی و نهادهای مشابه آن با تقویت صدای رژیم از یک سو و تلاش برای خاموش کردن صدای مخالفان از سوی دیگر، گفتمان آکادمیکِ غرب و آمریکا درباره ایران، اسلام و خاورمیانه را تحت نظارت و کنترل امنیتی قرار داده و به سود رژیم شکل میدهند؛ و طبیعتا از سرمایهگذاری بلندمدت خویش نیز بهرمند میشوند. برای مثال، لابیگران آکادمیک جمهوری اسلامی در دوران اوباما توانستند دیدگاه رژیم درباره خاورمیانه را به عنوان سیاست خارجی ایالات متحده قالب کنند. آنها با تخریب مداوم مخالفان رژیم و همچنین اعراب و اسرائیل به عنوان متحدان منطقهای اصلی ایالات متحده موفق شدند رای مردم آمریکا را به نفع رژیم و برای استقبال از معاهدهٔ هستهایِ فاجعهبار بزنند. علاوه بر این، آنها توانستند دخالت خونین رژیم در سوریه و طرحهای امپریالیستی گستردهاش در خاورمیانه را به آسانی توجیه کنند.
آتش زدن پرچم آمریکا در مجلس ایران
نبرد حقوقی
پس از حدود یک دهه نبرد حقوقی، سرانجام در ژوئن ۲۰۱۷ وزارت دادگستری آمریکا بنیاد علوی را به جرم اقدام ابزاری به سود یک حکومت متخاصم، دور زدن تحریمهای آمریکا علیه رژیم ایران، و تأمین بودجه استادان طرفدار رژیم ایران و ضداسرائیل مورد پیگرد قانونی قرار داد. با این وجود، هنوزهیچ اقدام رسمی از سوی دولت آمریکا برای توقف روند گستردهٔ فعالیتهای نفوذگرانهٔ رژیم جمهوری اسلامی در مراکز آکادمیک و پژوهشی ایالات متحده انجام نشده. و اینچنین است که میبینیم هر دم از این باغ بری میرسد. بدین ترتیب، حضور پررنگ ماموران و هواداران رژیم در دانشگاههای آمریکا که بعضا در دولت و رسانهها نیز نفوذ دارند و به پست و مقامی میرسند مانعی اساسی بر سر راه سرنگونی جمهوری اسلامی است. یکی از مهمترین کارهایی که باید برای براندازی رژیم صورت بگیرد خشکاندن ریشهٔ لابیگرانش در دانشگاهها و اندیشکدههای آمریکاست.
.........................
منبع ـ سایت العربیه
دکتر رضا پرچیزاده
نظریهپرداز و تحلیلگر سیاسی، دارای دکترای ادبیات انگلیسی از دانشگاه ایندیانای پنسیلوانیا
زمینههای پژوهشی: اندیشه سیاسی قرون وسطی و اوایل دوران مدرن، ادبیات رنسانس، خاورشناسی، مطالعات امنیتی و روابط بینالملل