سیستم فلج حاکم بر میهن بارها اثبات نموده است که از درایت و صلاحییت مکفی برای اداره امور و صیانت از ملت برخوردار نمی باشد. ملایان و عمال این نظم چرکین قادر به تامین سعادت و تندرستی مردم نیستند .بی کفایتی و سوء مدیریت این قوم در همه پهنه ،آرامش، امنییت ها بارها به اثبات رسیده است. این نظم دیگر آن نهاد خیرخواه و مسئولی نیست که لزوما در صدد تامین منافع ملی باشد. تمامی ساختار قدرت به مثابه بنگاهی معاملاتی است، که هدفش مهندسی کردن چپاول و غارت و تامین منافع قشری نازک است. تجربه چهار دهه بخوبی بیانگر این حقیقت است که کارگزاران فاقد ویژگیهایی هستند که بتواند منافع عامه را تامین نمایند. کشور را به قهقرا ،مداخله گری افسار گسیخته د ر تمامی سطوح و هرج و مرج ساختاری ایجاد رفا ه و رفع فقر و برطرف ساخت ن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه « کشانده است. و مسكن و كار و بهداشت و تعمیم بیمه» از وظایف محوری دولتها است که در قانون اساسی این نظام مملو از تبعیض و فساد هم یاد آوری شده است. شیخان در هیچ پهنه ای کارنامه قابل افتخاری ندارند. دولت مدرن منشأ و وظایف دولت مدرن، بسی فراتر از روساخت قرار گرفته بر یک شالوده اقتصادی و قهر دولتی است. دولت مدرن یکی از دست آوردهای مهم مدرنیته است که بر پایه سه اصل فردگرایی، خردباوری و دنیاگرایی استواراست. در عصری که به دوران میانه نامگذاری شده است، اندیشه مسلط پیوند نهادهای دولت و دین و پیوند اخلاق و سیاست بود. متولیان این دوران تحقق زندگی دینی و اخلاقی را غایت قدرت سیاسی می دانستند. این اندیشه تلاش خود را وقف توجیه ولایت مطلقه پاپ بر امور دنیوی و اخروی می کرد. فرهیختگان و اندیشمندان اروپا اما به جدالی نظری با این نگرش به میدان وارد شدند و برتری مرجعییت روحانی پاپ وقدرت سیاسی امپراطور را به چالش کشاندند. آنان بستر لازم را برای تولد دولت مدرن فراهم نمودند. این چنین بود که منبع اقتدار سیاسی از نهاد دینی (کلیسا) به مردم واگذار و مصلحت عامه است .دیگر سرنوشت دولت با » گردید. مبنا و منبع مشروعیت قدرت سیاسی فقط «قرارداد اجتماعی سرنوشت شهریار در آمیخته نبود. یکی از شاخصهای مهم در دولت مدرن، غیرشخصی بودن قدرت است. به این مفهوم که «قدرت» براساس قانون، ازطریق مجراهای قانونی و براساس ضوابط معیین جاری می گردد. قانون، حوزه اختیارات اشخاص و مسئولین را تعریف کرده و متجاوز را در هر پستی مؤاخذه می کند. افراد مطیع قانون و نه مطیع اشخاص و روابط مرموز سیاسی هستند. در پی کره نظم ملایان اما ، اشخاص و کارگزاران دولتی حضوری پر رنگ و تعیین کننده دارند. دولت مدرن نماینده ملت و تبلور تمناها و آرزوها و تجسم قدرت ِ ملت است. داریوش آشوری بدرستی تاکید می کند که در واقع بیانگر وجود یک رابطه ارگانیک و دو سویه میان آنهاست. اعتماد دو جانبه چسب » ملت – اصطلاح دولت « این رابطه است. وجود پدیده «زندانی سیاسی» و بکارگیری قهر دولتی لجام گسیخته در خیابان، شاخصی روشن برای به مفهوم شهروندی محصول همین رابطه ، عدم وجود این رابطه ارگانیک است. عبور از درک رابطه رعییت و ارباب ارگانیک و با وثوق می باشد. قانون مداری، قرارداد ، پس دولت مدرن، نهادی مدنی و مشروع است که بر خردباوری، جدایی دین از دولت تقویت جامعه مدنی، تأمین حقوق شهروندی، فراهم کردن زمینه های گسترش فردیت ، اجتماعی، خیر و صلاح همگانی و پیوند عمیق ارگانیک استوار است. منبع اقتدار، حاکمیت و مشروعیت فقط جمهور مردم است. دولت مدرن از اراده مردم برمی خیزد. نمی گنجد. این سیستم نه به » دولت مدرن « تشکیلات دیوان سالاری مملو از فساد و فاشیسم دینی حاکم در تعاریف معنی مدرن «دولت» است، بلکه گروه مسلحی است که در مناسباتی تخاصم آمیز با ملت خویش قرار دارد. این سازمان سیاسی/دینی تحمیلی که با کاربرد قوه قهریه تعریف می گردد از هیچگونه مشروعییت برخوردار نمی باشد. هیچگونه احساس تعلق دوسویه ای بین مردم و نظم حاکم دیده نمی شود. حکومت خود را نماینده قوای آسمانی پنداشته و مردم آنها را بیگانه می شمارند. ملایان چنین می پندارند که «خیمه ملک است و ستون پادشاه و طناب و میخها ) و «فکر و تدبیرش صرف نمی شود مگر در نگهبانی حوزه ٔ اسلام و 386 چاپ ادیب ص ، (تاریخ بیهقی «رعیت. (همانجا). »رعیت. (Right to health)حق بر سلامتی سلامت را چنین تعریف ميکند: «حالتی است که (World Health Organization, WOH) سازمان جهانی بهداشت افراد در آن از رفاه کامل جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی برخوردار باشند، زندگی مولد از نظر اقتصادی و باروری و زندگی با نشاطی داشته باشند. « بنا به این تعریف سلامتی تنها به معنی نبود بیماری نیست. یعنی تنها دسترسی به مراقبتهای بهداشتی و تجهیزات پزش کی شرط تامین سلامتی نیست. بلکه گسترده وسیعتری به آن تعلق »دولتها« دارد و لازم هی نیل به «سلامتی» تحقق همهی حقوق بشری است. اصلی ترین متعهد و ضامن حق سلامتی هستند. بدین معنا که دولتها می توانند به تنهایی (و یا به کمک بخش خصوصی) مصدا قهای مختلف سلامت را چه در حوزه سلامت جسمی و چه در حوزه سلامت روانی، اجرا و تضمین کنند. یکی از حقوق بشری است که »حق بر سلامتی«حق برخورداری از بالاترین استانداردهای قابل حصول سلامتی یا در اسناد حقوق بشری بین المللی بر اهمیت محوری آن تأکید شده است. یکی از مهمترین مؤلفههای کرامت انسانی سلامتی را به عنوان یکی از حقوق بنیادین بشری به ، تأمین سلامت فرد است. به همین علت نظام بی نالمللی حقوق بشر رسمیت شناخته شده و از آن دفاع می نماید. در اسناد حقوق بشری ع از ً از سلامت جسمی و روانی و بعضا ً مدتا سلامت معنوی و اجتماعی یاد شده و آنها را مورد حمایت قرار داده است. دول تهای عضو موظف و متعهد به تأمین و «میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، ۱۲ تضمین این حق بوده و حوزه مسئولیتهای آنها مشخص گردیده است. ماده The International Covenant on Economic, Social and Cultural Rights (ICESCR)اجتماعی و فرهنگی» کشورعضو تأکید بر این حق دارد. از طرفی «حق بر سلامتی» در پیوندی ناگسستنی با «حق 148 با 1966مصوبه حیات» قرار داشته و مورد توجه بسیاری از اسناد بین المللی است . نگارنده در این سطور قصد طرح خواسته های بنیادین ملی و کلان را از ولی فقیه فاسد ندارد. برآورده نمودن این خواسته در گرو خلع قدرت از کل حاکمییت فاشیسم دینی است. این مهم، وظیفه ملت و مقاومت سازمان یافته و قدرتمند مردم ایران است. اما غاصبین حق حاکمییت مردم موظفند که حداقل در این روزهای شوم و ناگوار ابعاد گسترش فاجعه کرونا را محدود کنند. واپس گرایان حاکم با پنهانکاری و عدم اطلاع رسانی و طفره رفتن از قرنطینه کردن کانون های ر پ خطر بر ابعاد فاجعه افزودند. شرکت هواپیمایی ماهان، در اقدامی بغایت مجرمانه و با امعان نظر به مخاطرات زنجیره ای و مهلک همچنان به پروازهای خود به چین ادامه می داد. این بی توجهی های مجرمانه علت العلل ورود ویروس کرونا به ایران بود. در قدمهای بعدی کارگزاران حکومتی با اهداف سیاسی در تلاش نفی شیوع ویروس کرونا در کشور بر آمدند. یکی از کارگزان در وزارت بهداشت می فرمود که قرنطینه کردن روش مبارزه با طاعون در دوران جنگهای جهانی بوده و روشی علمی نیست .شیادان پلشت زمین از پذیرش شما سر باز می زند. رئیس دولت ملایان بعنوان عالی ترین مقام اجرایی با گفته هایش در روزهای اخیر بی کفایتی خویش و دولتش را بخوبی عیان کرد. مردم از «دروغهای سر به . این دولت مجرم است . » دولتی که «اسلحه دارد، زور می گوید، پول دارد، شرافت ندار د ،می گویند » فلک کشیده میلیونها ،هیات حاکمه مجرم با نقض «حق بر سلامتی» به مثابه بنیادی ترین حق برای استیفای سایر حقوق بشری شهروند ایرانی و جهانی را در معرض خطری بسیار جدی قرار داده است . بحران ِکرونا کتمان، همیشه اولین رویکرد رژیم فاسد و جرار به بحرانها بوده است. با همین فرهنگ ِ تکذیب اخبارگسترده ورود ویروس به ایران هم مدام تکذیب می شد. کتمان و دروغ نهادینه شده را می توان به مثابه اولین فاز در دستگاه دشمن دانست. شیوخ قوم در تمامی دوران تسلط شوم خود، با ساختن سناریوی های مبتذل، منشاء »سرکوب« اعتراضات و نارضایتیهای فراگیر را «دشمنان نظام» معرفی کردند. بحران کرونا اما چیز دگری است. شریعت ملایان گرفتار بلایی آسمانی شده است. این ویروس حتی الهیات مندرس آخوندها را هم به چالش کشانده است. شعبده بازیهای دجالانه و تقدس مآبانه بسرعت رنگ باخت. آخوندها که در پناه صنعت معجزه و شفا، خرافات را ترویج داده و ثروتهای نجومی اندوخته اند، خود را د ر مقام «مقدسان» در برابر یورش کرونا بی پناه یافتند و به شهرهای دیگر گریختند. ترکیبی از نفرت و خشم همگانی همراه با مضحکه به استقبال آنان شتافت. ملایان شعبده باز چهار دهه از احساسات مذهبی د ر راستای منافع حقیر گروهی خویش بهره جسته و به ساختار چرکین خویش ردای تقدس پوشیده اند. این حباب ترک برداشته اما با وورد کرونا با فضاحت بیشتر از قبل ترکید . نظام ولایت فقیه دیگر نمی تواند بحران ویروس کرونا به «مشتی اراذل و اوباش» نسبت دهد و ابتکار عمل را با انحراف اذهان عمومی بدست گرفته، ماشین سرکوب را در ابعاد قبلی به حرکت درآورد. دخائر رژیم در مقابله با بحران کرونا و «سرکوب» بسیار محدود است. سیستم حاکم در تامین نیازها و مایحتاج عمومی و رسیدگی به مبتلایان در شهرها بسیار درمانده تر از قبل است. زمان آزمودن توانمندیهای کارگزاران ملایان فرا رسیده است. در این میدان لیافت و درایت حل بحران و نجات شهروندان ، کشاکش رجزخوانی و تعزیه گردانی کارکرد ندارد. آیا ساختار حاکم خود را دارد؟ آیا رژیم پتانسیل لازم برای تامین آرامش، امنییت سلامتی مردم تحت مهمیز خود را دارد؟ بعید است. بل که ، رژیم از ارائه پروژه موثری عاجز است. ح کومت توان مدیریت بحرانها را ندارد. مدیران نه متخصصین شایسته وابستگان و خویشاوندان این نظم مافیایی هستند. آنها در مواجه با بحران در قدم اول در تلاش توجیه صورت مسئله و پنهانکاری بر می آیند، تا سیستم را از زیر ضرب بیرون کشند. مهندسی کردن مقابله با این بحران فراتر از قد و قواره ولایت مافیایی است. گذشته چراغ راه ماست. سه سال از زلزله کرمانشاه و سر پل ذهاب می گذرد. هیچ اخبار امیدوارکنندهای از بازسازی ساله است که با همسر و فرزند ۸۷ مناطق زلزله زده به گوش نمیرسد (دویچه وله). «ی کی از ای ن افراد پیرمردی میلیون تومان پول ۵۰ متری باید ۶۰ معلولش در کانکس زندگی میکند. او به همشهری گفته برای اجاره یک خانه هزار تومان اجاره بها بپردازد و چون قادر به تامین این هزینه نیست، یک سال است که در ۷۰۰ پیش و ماهیانه این در حالی است که حسن روحانی رییس جمهوری ملایان ادعا دارد که: «در طول این ». کانکس زندگی میکند مدت، از آبان پارسال تا پایان شهریور ه همه به خان هایشان بازگشتهاند ً تقریبا ، در مناطق روستایی ، امسال و اوایل مهر ». و خانهها بازسازی و مرمت شده است 46270981-ir/iran/a-https://www.dw.com/fa این نمونه ای است از عمق فاجعه مدیریت کلان در فاشیسم دینی حاکم. ِ شیوخ تا کنون توفیق یافتند که بحرانها را موقتا با کارت ارعاب و سرکوب از سر بگذرانند و با ترفندهای متفاوت از پاسخگویی طفره روند. اما این بار دستانشان بسته است. کرونا فرصت را از آنها ربوده است. انحراف افکارعمومی و نشانه گرفتن دشمنان موهوم خارجی چاره درد نیست. تقدس مآبی و سوء استفاده کردن ابزاری از احساسات مذهبی هم دیگر بازار گرمی ندارد. ردای تقدس برافکنده شده و ملت با گامهای استوار به عصر کبیر آگاهی قدم نهاده است. رژیم ملایان و راس آن خامنه ای فاسد با پتانسیل عظیم انفجاری خلقی دردمند و عاصی مواجه است. در حالیکه کرونا گام به گام انسانها را به کام مرگ می کشاند، نفرت همگانی از عدم کارآیی سیستم گسترش یافته و ظرفییت فداکاری افزایش می یابد. آری ما به نقطه عطف تعیین کننده ای نزدیک شده ایم. هر شهروند مبتلا یا غیر آلوده در این فضای پر رنج و محنت تبدیل به جن گاوری خواهد شد که هیبت مرگ او را نهراساند. شاید مصاف نهایی با اهریمن فرارسیده باشد. دکترعزیز فولادوند 1398 اسفند 25 بن/آلمان برابر با 2020 ژانویه 15