04022023یکشنبه
بروزرسانیچهارشنبه, 13 جون 2018 11:27
از مدتها پیش و بویژه در ماهها و هفته های گذشته، احمدی نژاد که برای دو دوره مهره مناسب و مورد نیاز ولی فقیه در پست ریاست جمهوری برای برون رفت از بحران های موجود نظام ولایت فقیه بود، زبان گشوده و ولی فقیه نظام را بطور مستقیم و یا غیر مستقیم از طریق یک جنگ نیابتی با «لاری جانی ها» مورد تهاجم قرار داده است. بدیهی است که دامنه این درگیری ها فراتر از اختلاف نظر شخص احمدی نژاد با ولی فقیه ارتجاع، در برگیرنده طیفی از نیروهایی نیز است که سالهای متمادی از عناصر سرکوب و شکنجه باند غالب بودند و خامنه ای دیدگاه خود را به آنها نزدیکتر از حتی رفسنجانی که همیشه وزنه تعادل رژیم بود، می دید. خامنه ای به این موضوع بعد از سرکوب قیام سال ۱۳۸۸در خطبه های نماز جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸صراحتا اشاره کرد و گفت: «میان آقای هاشمی و رئیس جمهور نیز از سال ۸۴ اختلاف نظرهای متعددی درباره مسائل خارجی، نحوه اجرای عدالت اجتماعی و برخی مسائل فرهنگی وجود دارد که البته نظر رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است».اکنون اما رژیم ولایت فقیه در تعادل قوای ناشی از تحولات جدید جهانی و مهمتر از همه وضعیت انفجاری جامعه چنان دچار شقه و فروپاشی گردیده که ولی فقیه طلسم شکسته، دیگر توان استفاده دوره ای از تدارکچی های “اصلاح طلب” و “اصول گرا”ی بی دنده و ترمز را هم از دست داده است. صحبت های اخیر خامنه ای خود اشاره آشکاری است به این ناتوانی و در عین حال منفوریت عمیقش در جامعه، آنجا که با مخاطب قرار دادن هم روحانى و هم احمدى نژاد به اثرگذاری مخالفت و ژست اپوزیسیون نمایی پوشالی آنها با وی در مردم اعتراف می کند: «… کسانی هستند و انسان مشاهده میکند که یا امروز همه‌ امکانات مدیریّتی کشور در اختیار اینها است یا دیروز تمام امکانات مدیریّتی در اختیار اینها بوده، آن‌وقت به قول فرنگی‌مَآب‌ها نقش اپوزیسیون به خودشان میگیرند، حالا ممکن است کسی خیال کند که در مردم تأثیر میگذارد».(سخنرانی خامنه ای چهارشنبه ۶ دی ۱۳۹۶) تشدید درگیری باند احمدی نژاد با رأس دستگاه ولایت، روند فروپاشی کلیت نظام را بطور اجتناب ناپذیری وارد فاز جدیدی می کند. اگر در گذشته و از همان ابتدای شکل گیری نظام ولایت فقیه همواره جناح مغلوب رژیم مورد خشم و غضب ولایت فقیه قرار می گرفت و «سخت سرانی» چون احمدی نژاد و پاسداران باند او به عنوان مورد اعتمادترین عناصر امنیتی نظام، پاداش شکنجه و تیر خلاص زدن به زندانیان مجاهد و مبارز را با مناصب و پست های بالای حکومتی و با عنایت ویژه «مقام معظم رهبری» دریافت می کردند، اکنون ولی فقیه طلسم شکسته، این باند هار و سرکوبگر را نیز رو در روی خود می بیند. این تحول بی تردید چرخش تعادل قوا در صحنه نبرد ارتش گرسنگان و شکنجه شدگان و مردم تشنه آزادی با رژیم ولایت فقیه را بطور کیفی به سود مردم بدنبال خواهد داشت. شرایط حاضر دیگر استفاده از ترم شکاف را برای تشریح تضادهای مهارناپذیر دستگاه ولایت فقیه ناکافی می سازد؛ خامنه ای که تا دیروز بر حسب نیاز و حفظ نظامش دجالگرانه با دو پای اصلاح طلبی قلابی از جنس روحانی و «ولایتمداران ارزشی» از سنخ احمدی نژاد و شرکای لباس شخصی سرکوبگر راه می رفت، اکنون در چنبره بحران های فزاینده در واقع هر دوپای خود را از دست داده است و افزون بر آن باید راهی برای سرجا نشاندن عناصر سرکوبگر دیروز خود که امروز در کسوت «اپوزیسیون» او عمل می کنند بیاید. اینکه خامنه ای تا چه حد موفق خواهد شد احمدی نژاد را که تمام اسرار جنایات طبقه بندی شده رژیم، از ترورهای خارج کشوری تا پروژه بمب سازی و دخالت های جنگ افروزانه آنرا در سینه دارد، بدون خونریزی جناحی از سر راهش حذف کند، امری است که آینده نزدیک نشان خواهد داد. حاصل این تحولات اما یک چیز را بدون تردید در تقدیر دارد؛ جسارت توده های گرسنه و خشمگین و زخم دیده و غارت شده و زمان برخاستن آنها و خیزش ارتش قیام در کسوت هزار اشرف.  
هنوز روح و روان بشریت از زخم هاى برجاى مانده از توحش و جنون برترى نژادى فاشیسم هیتلرى التیام نیافته بود و أفکار عمومى آگاه و مسئول در مقابل این سئوال قرار گرفته بود که آیا قواى حاکم بر یک کشور الزاما تضمین کننده حقوق انسانى آحاد آن جامعه می‌باشد؟ تجربه جنگ ویرانگر جهانی دوم به این سئوال، پاسخ منفی می داد. لذا این امر تبیین قواعد جهان شمولى که حقوق انسان ها را فراتر از مرزها و فرهنگ ها به رسمیت بشناسد، بیش از هر زمان ضرورى تر کرده بود. متاثر از این فضاى ملتهب، در ١٠ دسامبر ١٩٤٨ در مقر سازمان ملل متحد در پاریس متنى قرائت گردید که خدشه ناپذیر بودن کرامت انسان از بنیادى ترین اصول آن محسوب مى شد. از آن زمان تاکنون این متن به منشور عمومى حقوق بشر معروف شده است. ای‌کاش پذیرش منشور حقوق بشر از طرف ٥٦ عضو سازمان ملل (تا آن زمان) و تقریبا تمام کشورهاى عضو تا به امروز که یک دستاورد مهم برای جامعه بشرى محسوب می‌گردد، می‌توانست امید و رویاى انسانها به زندگى در دنیایى عارى از تبعیض و تجاوز و زورگویى را براى همیشه تحقق می‌بخشید. متاسفانه اما ما شاهد روایت تلخ دیگرى از روند تحولات جهان در قرن بیست و یکم هستیم؛ هنوز از پیکر فلسطین مجروح خون مظلومترین انسانها می‌چکد، هنوز ما شاهد آوارگى و دربدرى و قتل و غارت انسانهاى بی‌دفاع در میانمار و عراق و یمن هستیم و هنوز ماشین کشتار نظام ولایت‌فقیه حاکم بر ایران به نام دین خدا خون می‌ریزد و در حال نابودى و تباهى حرث و نسل و حیاتى ترین حقوق انسان می‌باشد!همانطور که در ابتدا بطور خلاصه اشاره شد، فلسفه وجودى و مدون شده منشور حقوق بشر در دنیاى مدرن، شرایط دهشتناک بعد از جنگ جهانى دوم و محصول بلافصل دیدگاه نژادپرستانه فاشیسم هیتلرى بود.یک نگاه هرچند گذرا به تئورى ولایت‌فقیه و جامعه ایدئال مورد نظر تئوکراسى حاکم بر ایران جاى هیچگونه شک و شبهه اى باقى نمی‌گذارد که در این دیدگاه، حقوق انسانى و حق حیات تنها براى کسانى به رسمیت شناخته می‌شود که ایمان و التزام عملى و حتى قلبى به ولایت‌فقیه داشته باشند. همانطور که در دستگاه فاشیسم هیتلرى خروج از دایره فکر و اندیشه "پیشوا" مستوجب سخت‌ترین مجازات‌ها بود، در ایران تحت حاکمیت ولایت‌فقیه نیز شاخص برخوردارى و یا عدم برخوردارى از حق شهروندى و حتى حق حیات، در تفتیش عقیده و تعیین موضع سیاسى و عقیدتى شهروند ایرانى تنها در قبال این سئوال بود: امام را قبول دارید یا نه؟ پاسخ منفى به سؤال فوق همانا و له و لورده شدن در زیر ضربات چماق و پنجه بوکس و قمه پاسداران وحشى و همه باندهاى ارتجاعى آن، از کمیته چى هاى لمپن گرفته تا جریان فاشیستى موسوم به "مجاهدین انقلاب اسلامى" به سردمدارى امثال مصطفى تاجزاده و غیره، همان! این قلم البته در وصف جنایات هولناک فاشیسم مذهبى حاکم بر میهنمان فی‌الواقع ناتوان بوده و همیشه بر این باور بوده که تنها با مرور آنچه در سیاهچالهاى قرون وسطایى خمینى و خامنه‌ای بر زندانیان قهرمان مجاهد و مبارز گذشته، می‌توان به شقاوت بی حد و حصر دیدگاه ولایت‌فقیه و رابطه آن با مقوله حقوق بشر و کرامت انسان پى برد.اما عمد دارم در این نوشته تاکید کنم که نقطه عزیمت همه جنایاتى که در طول حیات ننگین نظام ولایت‌فقیه بر پرونده آن افزوده شده و آن را به یکى از سیاهترین ناقضین حقوق بشر در دنیا تبدیل کرده است، همان نگاه فاشیستى - مذهبى این طرز تفکر به دنیاى بیرون از خود می‌باشد؛ و اصطلاح فاشیسم دینى، متداول در فرهنگ مقاومت ایران نیز برآمده از همین تحلیل بوده و به هیچ عنوان تنها یک شعار در ضدیت صرف با رژیم نیست. همین دیدگاه فاشیسم دینى است که دامنه آتش آن، فراتر از جاى جاى خاک میهن ما، امروز و در فقدان یک سیاست قاطع بین‌المللی سوریه و یمن و عراق را فراگرفته و باعث بى خانمانى مردم شده و در واقع جهانى را دچار ناامنى کرده است. اگر پیشروى مقاومت مشروع ایران در شکست پروژه بمب سازى رژیم آخوندى نبود و رژیم همچون آلمان نازى از ابزار و ادوات لازم جنگى برخوردار می‌بود، بى شک جغرافیاى سیاسى جهان امروز بسود شیعه گرى ارتجاعى تحت هژمونى ولایت‌فقیه تغییر یافته بود. اگر ظهور و ویرانگرى فاشیسم هیتلرى، جامعه جهانى را در دوران بعد از جنگ جهانى دوم به فکر تدوین حقوق جهان شمول بشر واداشت، امروز ظهور و پیشروى فاشیسم مذهبى به عنوان یک تهدید جدى جهان متمدن و همه ارزش‌های حقوق بشرى آن زنگ‌های خطر را بیش از هر زمانى به صدا درآورده است. نیاز امروز بشریت فراتر از تئورى و تدوین قواعد حقوق بشرى، تدابیر جامع و الزام‌آوری است تا بتوان با تکیه بر آنها رژیم‌های یاغى و سرکشى چون نظام ضدبشرى حاکم بر ایران را به رعایت حقوق بشر در تمام شئونات زندگى مردم وادار کرد! اگر امروز جامعه بشری رعایت حقوق بشر را - به عنوان عالی ترین دستاورد بشریت - مرز سرخ عبورناپذیر تمام مناسبات خود قرار ندهد، بی‌تردید فردا تنها راه باقی مانده برای جلوگیری از اختاپوس بنیادگرایی به مثابه یکی از اصلی‌ترین عناصر ناقض حقوق بشر، جنگ و خونریزی بیشتر خواهد بود! بدیهى است که فاشیسم مذهبى حاکم بر ایران هرگز با یک فراخوان صرف که اکنون دیگر بیشتر به یک تعارف شرم‌آور و روتین قبل از نشستن پاى میز معاملات تجارى تبدیل گشته است، از نقض حقوق بشر دست نخواهد کشید؛ براى برقراری جامعه ای که در آن حقوق بشر و کرامت انسان خدشه ناپذیر و مقدس بشمار آید، البته قبل از داشتن هر انتظاری از جامعه جهانى، باید کفش و کلاه آهنین بر تن پوشید و بر رژیم جنایتکار ولایت‌فقیه و تمام باندهاى مافیایى اش در تمام زمینه‌ها شورید. باید با حمایت بى دریغ از مقاومت و جان برکفان مجاهد این مرز و بوم به تقویت جبهه مقاومت در قبال لابی‌های فاسد سیاست مماشات پرداخت. تنها در این صورت است که می‌توان سوداگران سرمایه و خون (سردمداران سیاست پلید مماشات) را از معامله بر سر حقوق بشر بر حذر داشت! تنها در این صورت است که می‌توان با خلع ید از رژیم ضد بشرى حاکم بر میهنمان در مجامع بین‌المللی حرمت حقوق بشر را پاس داشت. میدان نبرد مشروع و سرنوشت ساز برای حقوق بشر ما را به یاری فرا می‌خواند، اکنون زمان برخاستن است! ما تنها با پرداخت بها، عمل به مسؤلیت ها و ورود به صحنه مبارزه، می توانیم وفاداری و ایمان خود به حقوق بشر را به اثبات برسانیم. در غیر اینصورت صحبت از حقوق بشر جز یک لفاظی توخالی و بی محتوی نخواهد بود!

شکست داعش توسط داعش!

منتشرشده در مقاومت
06 آذر 1396
بعد از تن دادن اجبارى رژیم به برجام و دود و دم ایجاد شده متعاقب آن توسط رژیم و جبهه متحد ارتجاع و استمالت با هدف ارائه چهره اى سربراه و صلح طلب از رژیم ولایت فقیه، بر أهل فن و کسانى که تردیدى در ماهیت رژیم ولایت فقیه ندارند، پوشیده نبود که این عقب نشینى، آن هم با "زانوان خونین"، به تعبیر یک دیپلمات اروپایى، تنها مفر و ناشى از نیاز اضطرارى و حیاتى رژیم به تنفس مصنوعى و فرار از خفگى اجتناب ناپذیر ولو بطور موقت بود. به نظر مى رسید که ولى فقیه رژیم قصد داشت براى فریب جامعه جهانى از "حکم شرعى خدعه" استفاده نماید که پیشتر امام دجالش قبل از به قدرت رسیدن براى دلجویى از غرب استفاده کرده و از الطاف آن نیز بهره مند گردیده بود. اما شلیک اولین موشک بالستیک توسط ایادى رژیم در یمن بسوى کشور عربستان سعودى، بادکنک این توهم را براى چندمین بار ترکاند و بساط ماه عسلى را که استمالتگران غربى به امید قراردادهاى سودآور اقتصادى از جیب مردم محروم ما تدارک دیده بودند، در هم پیچید.موضع گیرى ایمانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه مبنى بر "برخورد قاطع با برنامه موشکى رژیم ایران"، هشدار و پافشارى آمریکا بر خروج "همه شبه نظامیان طرفدار رژیم ایران از عراق و سوریه و جلوگیرى از نقض مکرر قطعنامه‌های٢٢١٦ و ٢٢٣١شورای امنیت سازمان ملل متحد توسط این رژیم"، تقویت جبهه متحد عربى و بین المللى در حمایت از سعد حریرى و در تقابل با دخالت های بی ثبات کننده رژیم در لبنان و مهمتر از همه لیست گذارى سپاه پاسداران رژیم و نیروهاى تحت حمایت آن در عراق (گروه تروریستى نجباء) و لبنان، عرصه را چنان بر رژیم ولایت فقیه تنگ کرده است که چاره اى جز عقب نشینى باز هم بیشتر و بالا بردن "دوز نرمش قهرمانانه " براى آن باقى نمانده است. اما اگر خمینى بعد از به گل گرفته شدن تنور جنگ خانمانسوزش توسط ارتش آزادیبخش ملى ایران هنوز از قدرت کافى براى مقابله با عواقب آن برخوردار بود و با واژه نوشیدن جام زهر، آشکارا به شکست فضاحت بارش اعتراف کرد، خامنه اى در موضع ولى فقیه طلسم شکسته مطلقا از چنین توانى برخوردار نبوده و به همین دلیل تلاش مى کند، با فریب و دجالگرى، رژیم خود را عامل اصلى شکست داعش در سوریه و برنده تحولات در منطقه جلوه دهد! این فریبکارى ابلهانه و تبریکات پوشالى و مشمئز کننده سران رژیم به همدیگر در شرایطى صورت مى گیرد که داعش زیر ضرب ائتلاف بین المللى اى بود که رژیم ولایت فقیه نه تنها هیچ نقشى در آن نداشت بلکه به عنوان حامى اصلى دیکتاتور خونریز سوریه در کشتار مردم و کودکان معصوم و بى پناه آن کشور در کانون تنفر شدید مردم ایران و أفکار عمومى جهان قرار دارد.رژیم ولایت فقیه به عنوان پدر خوانده داعش در شرایطى به القا این باور واهى تلاش مى کند که سردمدارانش به صراحت به نقش رژیم در پیدایش و سازماندهى گروه هاى همسنخ داعش در منطقه براى ایجاد بلوا و ناامنى اعتراف مى کنند. سخنان جعفرى سرکرده سپاه پاسداران رژیم در این رابطه بى نیاز از هرگونه توضیح مى باشد. وى در جمع بسیجیان تهران در محل دفن دجال گفت: "امام فرموده بود باید هسته های مقاومت در کشورهای اسلامی شکل بگیرد. امروز هسته‌های مقاومت مسلحانه در کشورهای منطقه ایجاد شده و در دیگر کشورها نیز حلقه های کوچک مقاومت شکل گرفته و در آینده نزدیک تاثیرگزاری آنها را می‌بینیم. جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد. (خبرگزارى فارس رژیم ٠٥/٠٩/١٣٩٦).اما حکایت رژیم آخوندى در شکست داعش، حکایت ملانصرالدین است که به مردم به دروغ گفته بود: سر کوچه دارند آش میدهند و وقتی مى بیند مردم بطور واقعى براى گرفتن آش صف کشیده اند خودش هم باورش شد که آنجا آش مى دهند و رفت در صف ایستاد!!  

زمان حسابرسی

منتشرشده در مقالات و نظرات
22 آبان 1396
توقیف  کیهان  بدستور قضاییه رژیم که مجری دستورات شخص خامنه ای است انجام گرفت و نه توسط عوامل وابسته به باند روحانی. هدف این توقیف بطور مشخص چیزی جز رساندن پیام «غلط کردم گویی» خامنه ای نمی تواند باشد  حدودا از مرداد ماه سال ۱۳۶۴ - یعنی زمانی که ریچارد مورفی، دستیار وقت وزارت خارجه آمریکا در امور خاور نزدیک در یک جلسه استماع کمیته خارجی کنگره (که هیچ ربطی هم به موضوع استماع نداشت) بطور غیر منتظره ای اتهامات سخیف و بی اساسی را به سازمان مجاهدین نسبت داد – تا همین چند ماه پیش، رژیم ولایت فقیه حاکم بر ایران از امدادی بنام سیاست استمالت برخوردار بود که در سایه آن به تاخت و تاز بدون حسابرسی در منطقه مشغول بود. بعدها پس از برملا شدن افتضاح ایران گیت معلوم گردید که “غیردمکراتیک” خواندن مجاهدین توسط آقای مورفی در آن جلسه استماع البته چراغ سبزی بوده به ملاهای “مدره” و خود ایشان هم یکی از ۹ مقام درگیر در آن ماجرا بود که بخشی از آن تحویل سلاح به رژیم ولایت فقیه در قبال آزادی گروگانهای آمریکایی در دست عوامل رژیم در لبنان بود! از آن پس رژیم ولایت فقیه باج خواهی سیاسی را بعنوان یک الگوی موفق و راهگشا اساس روابط خود با دنیای غرب قرار داد. سه دهه بعد از آن ماجرا و شکست سیاست رام کردن و تغییر رفتار رژیم ولایت فقیه که غرب خام خیالانه بر آن اصرار می ورزید، اکنون تغییر دوران و چرخش استراتژیک سیاست منطقه ای ایالات متحده آمریکا، از قضا بیش از هر چیز همین باج خواهی و دخالت های ویرانگر رژیم ولایت فقیه در منطقه را زیر ضرب جدی قرار داده است؛ دخالت هایی که رژیم آنها را نتیجه منطقی “قدرت منطقه ای” خود القا می کرد و از آن از موضع قدرت پوشالی در چانه زنی با غرب و بویژه کشورهای اروپایی سود می برد. پرتاب موشک بالیستک از سوی مزدوران رژیم آخوندی از یمن به خاک عربستان سعودی در هفته گذشته و موضع واحد غرب در محکومیت و اصرار بر ضرورت مقابله قاطع با آن، نشان داد که اعمال تجاوزگرانه رژیم دیگر بیش از این قابل اغماض و چشم پوشی نبوده و جایی در معادلات دیپلماتیک نخواهد داشت. حسین موسویان، دیپلمات – تروریست سابق رژیم ضمن ابراز ترس و وحشت خود از عواقب این رویکرد جدید و موضع واحد غرب در قبال اعمال تجاوزکارانه رژیم، سران رژیم را به هشیاری فراخوانده و می نویسد: «ماهها است که لابی‌گران در گوش کاخ سفید و کنگره می‌خوانند که ابتدا دُم مار منطقه یعنی حزب‌الله لبنان را قطع کنید و بعد هم سرش یعنی ایران را بزنید». وی می افزاید: «تخریب برجام، طرح تشدید لوایح تحریم حزب‌الله و سپاه در کنگره آمریکا، تشدید فشارها علیه حشد‌الشعبی عراق، اتهام رئیس‌جمهور آمریکا به ایران در مورد اصابت موشکهای یمنی به ریاض، استعفای سعد حریری، و از همه بدتر انتشار اسناد ارتباط القاعده با جمهوری اسلامی، از جمله نشانه‌های کلید خوردن طرح تقابل واشینگتن و کشورهای منطقه با نظام در منطقه است. ضروری است مسئولان نظام تهدید را جدی تلقی کنند».روزنامه جوان ارگان سپاه پاسداران رژیم نیز در ۲۰ آبان ۹۶ در این رابطه نوشت: «اروپا مکرراً همگام و همراه با آمریکا آزمایش موشکی را نقض قطعنامه ۲۲۳۱عنوان کرده اند و رفتارهای نظام در منطقه غرب آسیا را برهم زننده صلح و ثبات و امنیت منطقه یی عنوان کرده و خواهان وضع تحریمهای بین المللی میشوند. اروپا همچنین امروز همراه با عربستان - آمریکا اتهام حمله نظامی نظام به فرودگاه ملک خالد ریاض را مطرح میکنند. گسترده شدن اقدامات کشورهای اروپایی در حالی رو به افزایش بوده و حتی در برخی از مصادیق از آمریکاییها نیز پیشی گرفته اند». اما علیرغم شواهد انکار ناپذیر مبنی بر دست داشتن رژیم در موشک پرانی به خاک عربستان سعودی، روحانی که در شیادی زبانزد خاص و عام است تلاش کرد حملات موشکی شبه‌ نظامیان وابسته به رژیم در یمن را اینگونه توجیه کند: «ارتش یمن به هر حال انبار سلاح داره، امکانات داره از دیر باز دارای موشک اسکاد بوده، اسکاد بی‌بوده، اسکاد سی بوده، حالا شما بگید از موشکش استفاده نکنه، خیلی خوب شما بمباران رو قطع کنید، شما یک ماه بمباران رو قطع کنید شما ببینید مردم یمن به شما پاسخ مثبت نمی‌دهند... چه‌کار به مردم سوریه دارید! چه‌کار به مردم عراق دارید!... خوب حالا آنجا شکست خوردی پس چه‌کار به مردم لبنان دارید، چرا دخالت در امور لبنان می‌کنید، چرا دخالت در حکومت لبنان می‌کنید... شما اتهام میزنید که ایران در منطقه دخالت می‌کنه، ایران بله در عراق و سوریه به دعوت رسمی این دوتا دولت برای مبارزه با تروریزم رفته و بسیار افتخار می‌کنه». (تلویزیون شبکه یک آخوندی ۱۷ آبان ٩٦). آخوند شیاد روحانى در حالى دست داشتن رژیم ولایت فقیه در این عمل جنگ افروزانه را إنکار مى کند که ویدئو کلیپی که اخیرا توسط باندهای رژیم در دنیای مجازی تکثیر گردیده، بروشنی پرده از نیات جنگ افروزانه رژیم بر می دارد. در این کلیپ آخوند مهدی طائب در بخشی از سخنرانی خود از جمله می گوید: «... آقا این انقلاب ما کجا می خواد بره؟ این مردم ما خوب باید بفهمند و می دانند که هدف این انقلاب کجاست. بابا و‌الله بالله به قسم جلاله، هدفی که امام دنبال می کرد این بود که زمینه را برای ظهور امام زمان آماده کنه. شما کی به نتیجه می رسین؟ موقعی که پرچم جمهوری اسلامی بالای کعبه به اهتزاز درآید. … شما به امام زمان می گین بیا! بفرمایید ببینیم فرودگاه امام زمان کجاست؟ کعبه خانه خداست دیگه، فرودگاه دست کیه؟ اینو بدونین تا این فرودگاه را نگیری امام زمان نمی یاد. وقتی فهمیدیم وظیفه ما اینه باید چکار کنیم؟». (۱) اما محکومیت قاطع جهانی این عمل جنگ طلبانه که بی شک انجام آن بدون تایید ولی فقیه نظام غیر قابل تصور می باشد، آژیرهای خطر را در داخل نظام چنان بصدا درآورد که دستگاه قضایی تحت امر ولی فقیه دستور توقیف دو روزه روزنامه کیهان را صادر کرد که در تیتر خود دبی را هدف بعدی موشکها از یمن دانسته بود. توقیف روزنامه کیهان که نظرات شخص خامنه ای و باند او را بازتاب می دهد به هیچ عنوان ناشی از جنگ باندی نبوده، چرا که این توقیف بدستور قضاییه رژیم که مجری دستورات شخص خامنه ای است انجام گرفت و نه توسط عوامل وابسته به باند روحانی. هدف این توقیف بطور مشخص چیزی جز رساندن پیام «غلط کردم گویی» خامنه ای نمی تواند باشد و ثابت می کند که این رژیم به دلیل نیاز حیاتی اش به جنگ طلبی و صدور بحران البته تا حد امکان از آن دست نخواهد کشید مگر آنکه خود را در معرض یک سیاست قاطع بین المللی ببیند. اکنون که آهنگ این اقدام قاطع در استراتژى جدید آمریکا بگوش مى رسد، بنظر می رسد که رژیم در وضعیت شکننده کنونی، علیرغم تهدیدات میان تهی راهی جز عقب نشینی و خوردن جام زهرهای بعدی نداشته و یقینا روزبروز به نقطه تعیین تکلیف نهایی و زمان حسابرسی که همانا سرنگونى توسط مردم ستمدیده و مقاومت سازمانیافته می باشد نزدیک و نزدیکتر مى شود. پاورقی: (۱) https://www.facebook.com/hossein.yaghobi.۷۷/posts/۱۹۶۴۴۳۰۳۰۳۵۷۴۰۷۵

گردهمایی بزرگ مقاوت - ایران آزاد 2022

ضد فتوا

فعالیت انجمن‌های پوششی وزارت اطلاعات در آلمان