03272023دوشنبه
بروزرسانیچهارشنبه, 13 جون 2018 11:27
نگاهی به تاریخچه مماشات و وحشت آخوندها از تغییر این سیاست در یک بررسی واقع بینانه و مستند از رابطه دولت های مختلف آمریکا با رژیم آخوندها از ابتدا تاکنون سیاست مماشات وجه غالب سیاست آمریکا و تمامی دولت های غربی در قبال آخوندها بوده است . که در هردوره متناسب با شرایط و دیدگاههای سیاسی داخلی و بین المللی طرفین در اشکال  گوناگون عمل کرده است .نطفه اولیه مماشات و زد و بندسیاسی با چراغ سبز آمریکا و دول غربی برای سرقت رهبری انقلاب توسط خمینی  در اوایل کاشته شد . بدین معنی که جایگاه ژئوپولوتیک  ایران در خاورمیانه با داشتن طولانی ترین  مرز مشترک با شوروی سابق یکی از مهمترین عوامل اثر گذار در کنفرانس معروف به گوادالوپ در فرانسه بود که نهایتا آمریکا و کشورهای اروپایی بدنبال قیام درایران  تصمیم گرفتند که عنصر  مرتجعی که بنا حق رهبری انقلاب را ربوده به دلیل ماهیت ارتجاعی آن فرد مناسبی برای جلوگیری  از نفوذ شوروی و بلوک کشورهای  سوسیالیستی آن زمان می باشد.ودر جبهه بندی  جنگ سرد بین دو ابرقدرت زمان یعنی آمریکا و شوروی متحد مطلوبی برای آمریکا و متحدان آن می باشد .متأسفانه و شوربختانه تا آنجا که به منافع ارتجاع و استعمار و همسویی آنها بر علیه منافع عالی و انقلابات رهایی بخش مربوط است  تشخیص درستی داده بودندبی جهت نبود که مرور زمان نشان داد که عملکرد خائنانه و وطن فروشانه آخوندها تا چه حد بر زیان مردم ایران و به نفع غارتگران ایران شد .عمق خیانت آنقدر در زمینه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و انسانی و ... از مرزهای متعارف گذشت که رهبرمقاومت آقای مسعود رجوی با ارائه انبوه فاکت های معتبر و اسناد و مدارک  مبسوط و غیر قابل  انکار در سال های اخیر با تفصیل و شرح کامل تاریخچه استعمار در ایران بصراحت اعلام کرد که از زمان حکومت قاجار تاکنون و هیچ کدام از حکومت های دیکتاتوری در ایران به اندازه رژیم خمینی و آخوندها مورد حمایت استعمارگران نبوده است . به همین منوال در طول سی و هشت سال حکومت ننگین آخوندی سیاست مماشات نه تنها علیرغم تمامی کش و قوس ها و تحولات سیاسی متوقف نشد بلکه بر ادامه آن تا به امروز از طرف آمریکا و دولت های غربی به زیان بارترین صورت علیه منافع ایران و مردم منطقه تا آخر زمامداری اوباما ادامه داشت .ودر طرف مقابل این مردم ومقاومت ایران بودند که تحت شدیدترین سرکوب ها و خیانت های همه جانبه و ویرانگر انسانی و اقتصادی و اجتماعی قرار گرفتند.که البته این سیاست شوم در ادامه حیات ننگین و ظالمانه خود پس از حمله به عراق و افغانستان و متعاقبا خیزش مردم سوریه به تبع مماشات با آخوندها دامن این خلق های محروم را نیز گرفت. و اصرار و پافشاری بر ادامه این سیاست خانمان برانداز بخاطر پاره ای از منافع حقیر و زود گذر  سیاسی و اقتصادی آنقدر به لحاظ زمانی طولانی شد که نتایج حاصل از آن منجر به پیدایش وحشی ترین نوع تروریسم کور در پنج قاره جهان از استرالیا تا آمریکا شد وچه خسارت های انسانی و ...که تا به امروز ببار نیاورده است . و به این زودی هم برطرف شدنی نیست . ادامه شوم این سیاست در درجه اول دامن مردم ایران و اکنون چندین سال است  که مردم عراق و افغانستان و یمن و لبنان و فلسطین و کشورهای منطقه را در بر گرفته و حاصل آن خسارت جبران نا پذیر از اقتصادی تا انسانی وسیاسی و فرهنگی است  که مردم این دیار را به خاک سیاه نشانده است .و جبران آن سالهای سال طول می کشد. کشته و بی خانمان شدن ابعاد میلیونی در عراق و سوریه ونابودی زیرساخت های  این کشورها فقط بخشی از این خیانت و جنایت بزرگ است . که منشأ آن از آخوندها سرچشمه گرفته شده است . چشم پوشی عامدانه و بسیار مشمئز کننده از صدور تروریسم بنیادگرای آخوندی آنهم بسیار مدت دار وطولانی تا آنجا پیش می رفت که آمریکا و دول غربی بطور شگفت انگیزی و غیر قابل باور از قربانی شدن پرنسیب های سیاسی و فرهنگی و انسانی خود بوسیله رژیم هیچ پروایی نداشتند نمونه ها و فاکت های این گونه اغماض بقدری در کمیت و کیفیت زیاده از حد متعارف است که فقط به ذکر چند نمونه از دهها و صدها مورد بسنده می شود. به عنوان نمونه همگان به یاد دارند که در سال های دهه 1980 میلادی بود که سپاه پاسداران  رژیم به صراحت مسئولیت  انفجار مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت را از زبان فرمانده وقت آن یعنی رفیق دوست شنید  که گفت ایدئولوژی و مواد انفجاری آن مربوط به ایران است .ونمونه دیگر  انفجار و حمله تروریستی در سال های  اخیر به مقر نظامیان آمریکا در خود عربستان بود که آنهم دهها کشته و زخمی برجای گذاشت . درکمال ناباوری در هیچ کدام از این موارد دولت آمریکا عکس العمل لازم را علیرغم شواهد کافی در برابر رژیم نشان نداد .و برخوردی جدی با این مسئله نشد . آش آنقدر شور شد که تحقیقات لوئیس فری در مورد انفجار در عربستان به عنوان رئیس FBI پرده پوشی شد . که بعدها لوئیس فری افشاکرد که رسما از طرف رئیس جمهوری و مقامات امنیتی به وی دستور داده شده بود که از پی گیری پرونده انفجار صرف نظر شود که این رفتار یک شوک سیاسی به رئیس وقت FBI  وارد کرده بود که این خاطره شوم را همیشه در سخنرانی های مقاومت اعلام کرده است. و این در حالی است که اگر به جز رژیم اخوندی این اعمال تروریستی را علیه منافع و مردم و نظامیان آمریکایی در جايي، حتی در مقیاس بسیار کوچکتر از این ها انجام می داد  .بلافاصله جواب قاطع سیاسی و نظامی شدیدتری دریافت می کرد .تا دردنیا همگان بفهمند که با ابر قدرت آمریکا نمی شود از این شوخی ها و گستاخی ها کرد . و فاجعه بارتر از همه اینها که امروز نتایج آن در عراق و سوریه بیشتر و بیشتر ملموس شده است .قربانی کردن این کشورها پای سیاست مماشات و زد و بندبا آخوندها است . که احتیاجی به توضیح بیشتر ندارد .و اما پابه پای این سیاست بغایت ور شکسته و زیان بار در طول بیش از سه دهه که در میان تاریکی مطلق که جهانی را در کام خود فرو می برد یک شمع کوچک ولی پر نور و پر حرارت همیشه و در همه حال در میان این تباهی و سیاهی مدام می درخشید و خاموشی نداشت و آن شعله و شمع مقاومتی چون مجاهدین و یاران آنها بودند که بر علیه این تاریکی مهیب و غول آسا شوریدند  افشا کردند مقاومت کردند خسته نشدند –از بمباران ها و کودتاها و کشتارها هراسی بدل راه ندادند با تهمت ها و برچسب های ننگین به شکل ناباورانه و غیر متصورآن در برابر دشمنان بزرگ جنگیدند تا بقول مسعود رجوی در اثر مقاومت خود چشم جهانیان را بالاخره پس از سه دهه به این روش ظالمانه باز کردند. ویک شیر زن بی همتا بنام مریم رجوی با اندک یاران خود در اروپا و آمریکا و 5قاره جهان در میان کودتا و تهمت و فشار و رنج و خون آن چنان جنبشي به پا کرد  که هزاران هزار شخصیت برجسته و سیاسی و حقوقی و نظامی مخصوصا در خود آمریکا به تأیید این خط ومشی پیوستند تا این که پس از طی شانزده سال تلاش همه جانبه و عبور از هفتصد خوان توطئه با فدایی بی کران از پیکر رنجور و زخم خورده و خونی مقاومت ایران سیاست شوم مماشات را رسوا کرده و یک ضربه کاری به پیکر فرتوت آن وارد کردند. تغییر دوران و شکست این سیاست های ننگین با رفتن اوباما واقعی است . نیرویی عظیمی که خانم رجوی از مجموعه بزرگ از سیاست مداران و نظامیان و قانون گزاران و وجدان های بیدار  در آمریکا و در کشورهای اروپایی و مسلمان حول سرنگونی رژیم گرد آورده است .تعادل بین رژیم و مقاومت ایران را به سود مردم ایران در داخل و خارج را به هم زده است . پابه پای روی کار آمدن رئیس جمهور جدید که سیاست اعلام شده اش قاطعیت در برابر رژیم است .23 تن از مقامات کشوری و لشکری و سیاسی سابق طی پلاتفرم سیاسی بسیار سنجیده و دموکراتیک با ارائه فاکت های سیاسی روشن در 18 محور  خواستار به رسمیت شناختن مقاومت ایران از دولت جدید شدند. ضربه بقدری کارا و عمیق است  که سراپای رژیم آخوندی را که در بحران های ناشی از زهر اتمی و منطقه ای و اقتصادی و سیاسی دست و پا می زند به فغان آورده است و بدون فوت وقت ورق پاره های مهم این رژیم از قبیل جوان – تسنیم –ایسنا – کیهان –اسرار –رسالت و تلویزیون رژیم فغان برآوردند که مقامات سابق آمریکا از قبیل رودی جولیانی سناتور لیبرمن و ژنرال شلتون و جان بولتون و گینگریچ و ...  پشت مجاهدین و حمایت از آنها به سرنگون کردن رژیم رفته اند .....به تمامی دار و دسته های آخوندها علی الخصوص ولی فقیه ارتجاع آنهم بعد از مرگ رفسنجانی به عنوان لنگر تعادل رژیم باید گفت که باش صبح دولتت بدمد و این هنوز از نتایج سحر است –دوران طلایی مماشات با آخوندها طبق گفته صریح صادق زیبا کلام از باند روحانی با رفتن اوباما خاتمه یافته و تمامی ارتزاق آخوندی از این سیاست شوم در حال رخت بربستن است . رسوایی مماشات پس از رفتن  اوباما با افشای سی بار رفت و آمد تریتا پارسی به عنوات بسیجی کراواتی رژیم در آمریکا بالا گرفته و رسواتر از آن ديدار با موسويان در 3 مرحله بوده است كه يك ننگ پاك نشدني در مماشات با تروريست هاست. تازه این سندهای  خائنانه فقط جزیی ازمماشات و زد وبندبا رژیم ملایان است .وای به آن روزی که سند این جنایات در رابطه با عراق و سوریه و یمن نیز جز به جز به اطلاع جهانیان برسد . تغییر دوران و شکست سیاست قبلی آمریکا و شرایط بحرانی بین المللی رژیم از یک طرف و نارضایتی انفجاری مردم ایران راه را بر سرنگونی رژیم بیش از هر زمان دیگر در چشم انداز قرار داده است بکوشیم با ضربات کاری بر پیکر فرتوت رژیم آخوندی هرچه سریعتر به عمر ننگین این رژیم خاتمه داده شود
روحانی شیاد که با انبوهی وعده و وعید های تو خالی و با کلید پوسیده! تدبیر و امید، بالاجبار به عنوان رئیس جمهور، بر ولی فقیه تحمیل شد؛ اکنون که اواخر دوران خود را می گذراند با دستی کاملا خالی و کارنامه ننگین در همه زمینه ها و حوزه های حکومتی خیز برداشته است، که برای بار دوم نیز منصب غصب شده ریاست جمهوری را اشغال کند؛ و به عمر ننگین این رژیم که در محاصره انبوه بحران های فزاینده داخلی و خارجی دست و پا می زند، بیفزاید. اما مردم آگاه ایران و وجدان های بیدار بخوبی به یاد دارند که این شیاد بندباز امنیتی با سابقه، با چه شعارهای پر طمطراق از قبیل آزادی بیان و احزاب و مطبوعات و آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از موسوی و کروبی و زهرا رهنورد و رونق اقتصادی و مبارزه با بیکاری و حقوق شهروندی و تعامل با جهان و ... ، چه دود و دمی به پا کرده بود و کم نبودند افراد و دستجات بیرون و درون او را حلوا حلوا می کردند . و در مقابل چه فشارها و سرکوب های وحشیانه مخصوصا چهارده سال پایداری رزمندگان مقاومت و یاران آنها به مردم و پشتیبانان آنها تحمیل کرده و جنایات و جنگ افروزی های بی رحمانه رژیم در داخل و منطقه را پرده پوشی می کردند. در این فضای پرگرد و غبار سیاسی و بموازات این تبلیغات پوشالی و دروغین، روحانی حقه باز و عوام فریب از همان ابتدای کار تمامی اعتبار و مشروعیت ناداشته سیاسی خود را بر روی باز سازی رابطه آمریکا و غرب از طریق زهرخوران اتمی بنا کرده بود؛ تا علاجی برای برون رفت از خفگی اقتصادی و تحریم ها پیدا کند و از طرفی در جنگ قدرت با خامنه ای دست بالا را پیدا کند. روحانی یادش رفته بود که اسلاف او در منصب های ریاست جمهوری ولایت فقیه به چه سرنوشتی دچار شده اند و فراموش کرده بود که سلف او خاتمی در شرایط متفاوت داخلی و خارجی در حالیکه موقعیت بسیار برتری بر روحانی داشت: مجبور شد اعتراف کند که رئیس جمهوری در نظام ولایت فقیه تدارک چی ای، بیش نیست. در شرایط کنونی رژیم و با توجه به تجربه تمامی دوران های ریاست جمهوری و پروسه سه سال و نیم حاکمیت روحانی او باید به این نتیجه رسیده باشد که منصب رئیس جمهوری نه تنها در حد تدارک چی نظام ولی فقیه نیست حتی نقشی به مراتب نازل تر از نقش آبدارچی دربار ولایت دارد. و ما اکنون به تبع تغییر و تحولات در انتخابات آمریکا و پایان دوران شانزده ساله مماشات و دست آوردهای باد آورده و امدادهای غیبی! و امتیاز دادن های نامشروع به رژیم از کیسه مردم و مقاومت ایران شاهدیم که رویای روحانی در پیشبرد اهداف زهر خوران اتمی و اتصال به استکبار! به سراب تبدیل شده است. پیش از این هم در دوران طلایی ریاست اوباما خطوط سیاسی وی و رفسنجانی در تقابل حاد با جناح دلواپسان ولی فقیه تحت عنوان برجام های دو و سه و ... با موانع و حملات باندی گسترده تری مواجه بوده و هست. اکنون او که در آستانه پایان دوره اول دولت است؛ از طرفی با آینده ناروشن و تیره و تار برجام مواجه است و از طرف دیگر با اشراف به ضعف مفرط ولی فقیه طلسم شکسته، نمی خواهد از منصب ریاست و قدرت کنار زده شود. با توجه به شرایط فوق او به شگردها ی تبلیغاتی لو رفته و عوام فریب در روزهای اخیر دست زده است. که در عین حال بسیار ناشیانه است. از این جمله است برگزاری سمینارها و جلسات با بخشی از روحانیون و مریدان اهل سنت و دم زدن از برادری و برابری شیعه و سنی، آنهم در حالیکه سالیان سال است که هموطنان سنی مذهب از داشتن یک مسجد و نمازخانه در تهران محروم شده اند.  تبعیض و سرکوب و افروختن آتش جنگ فرقه ای در کشورهای مسلمان منطقه از حمله عراق و سوریه و عامل ظهور پدیده ای خطرناک همچون داعش و سرکوب اهل سنت مردم ایران در مناطق سنی نشین چون کردستان و بلوچستان و اهواز در دوران حکومت روحانی نه تنها کم نشده بلکه با شدت و حدت هر چه بیشتر ادامه دارد. دامنه فقر در مناطق سنی نشین بمراتب بیشتر از سایر شهرها بیداد می کند و آمار خودکشی ها در میان مناطق محروم سنی حتی در میان نوجوانان از دوازده ساله و در سنین جوانی با کمال تأسف سیر تصاعدی داشته است. گماشته مشاور زنان روحانی به نام شهین ملاوردی یکبار افشاْ کرد که دریکی از دهات مردم محروم سنی نشین بلو چستان تمامی مردان آن ده اعدام شده اند. با این وصف آخوند جنایت پیشه وقیح تر از آن است که این فجایع را در حق هموطنان سنی به روی نامبارک خود بیاورد. مضحک تر و مشمئز کننده تر از همه این ها تبلیغات و هیاهوی اخیر وی در مورد رونمایی از منشور حقوق باصطلاح شهروندی است. کسی نیست از این شیخک بپرسد از کی به فکر حقوق شهروندی افتاده است. در حالیکه رکوردار اعدام هستی و رقم اعدام های رسمی و علنی شده از مرز دو هزار و ششصد گذشته است. شیخک مزور و مکار یکبار درباره علت افزایش سیر صعودی اعدام ها در برابر رسانه های رژیم باوقاحت بی نظیر اعلام کرد که قوه قضائیه مستقل است و او در کار آنها دخالتی ندارد. اخیرا نیز پا به پای گفتاردرمانی های! مسخره و لو رفته که از اسلاف خود نظیر رفسنجانی و خاتمی آموخته است؛ دریک تناقض آشکار با تبلیغات و هیاهوی دروغین او اندر باب برابری شیعه و سنی، کشتار بی دفاع مردم حلب را به بشار اسد جنایتکار و به ارباب خود ولی فقیه تبریک گفت؛ در حالی که افکار عمومی و وجدان های بیدار در کشورهای مسلمان و جهان و دولت های متمدن فاجعه و کشتار مردم مظلوم مسلمان حلب را به عنوان جنایت علیه بشریت به ثبت رسانده اند. در یک رأی گیری در سازمان ملل در اوایل دی ماه صد و پنج کشور دنیا با حداکثر آرا به نفع تحقیقات در مورد جنایت علیه بشریت در حلب رأی دادند و بموازات آن شصت و سومین قطعنامه نقض حقوق بشر بر علیه رژیم به تصویب رسید. با توجه به موارد فوق است که شارلاتانیستم روحانی اندر باب حقوق شهروندی و در نزد افکار عمومی داخل و خارج مضحکه ای بیش نیست و درخارج کشور هیچ انعکاسی در مورد این تبلیغات پوچ و دروغین در رسانه ها جدی گرفته نشد. رقبای او در داخل در سطح وسیع، روحانی را به سخره گرفتند؛ به عنوان نمونه ای از این موضع گیری های باند ولی فقیه کافی است که به شکست مانور تبلیغاتی انتخاباتی وی پی برده شود. روزنامه کیهان شریعتمداری به طعنه به وی گوشزد می کند که حقوق شهروندی را ول کن و به حقوق های نجومی بچسب. روزنامه جوان متعلق به پاسداران آن را عوام فریبی و فرافکنی می خواند. روزنامه دیگری به نقل از وزیر اقتصادی وی نقل می کند که حقوق های نجومی بر مبنای قانون بوده است. و دهها مورد دیگر که هر روزه در رسانه های باند رقیب سر تیتر روزنامه های آنها است. لازم به یاد آوری است که مقاومت ایران طی اطلاعیه ای روشنگرانه مانورهای تبلیغاتی و لو رفته و بی حاصل روحانی را مانور در قبال جنبش رشد یابنده دادخواهی علیه قتل عام شصت و هفت و پرده پوشی محکومیت رژیم در مجمع عمومی ملل متحد بخاطر نقض فاحش حقوق بشر اعلام کرد. کلام آخر این که با توجه با واقعیت های انکار ناپذیر درون و بیرون رژیم هیچ ترفندی قادر نیست این رژیم را از بحران های لاعلاج فراگیر نجات بدهد. هردو جناح رژیم هیچ راه حل روشنی برای برون رفت از بحران سرنگونی ندارند .مردم ایران و مقاومت ایران خود را برای دوران پایانی رژیم هرروز آماده تر می کنند. دامنه اعتراض های اقشار مختلف بجان آمده از بحران اقتصادی ـ فساد بی حد و مرز باندهای رژیم علیرغم سرکوب وحشیانه رو به افزایش تصاعدی است روزی نیست که هزاران نفر از اقشار مختلف در جلوی مجلس ارتجاع و یا در مراکز شهرها و روستاها علیه بیدادهای لجام گسیخته و دزدی و غارت رژیم آخوندی اعتراض نکنند. سیر تحولات هم در درون رژیم و هم در بیرون آن با سرعت و شتاب بیشتر به ضرر موجودیت کل نظام آخوندی پیش می رود. باندهای رژیم مخصوصا ولی فقیه ارتجاع کنترل خود را از دست داده و قادر به حل معضلات مردم نیستند. جوانان غیور ایران در روز پاسداشت کوروش کبیر شعار می دادند حکومت آخوندی ـ فقط ظلم فقط جنگ. این شعار بسیار مردمی و موجز وصف حال حکومت ننگین سی و هشت ساله آخوندهاست که باید به دست مردم و مقاومت ایران به زباله دان تاریخ افکنده شود و آن روز دور نیست.
شعار آرمانی و انگیزاننده فوق سالیان است که زینت‌بخش اختتامیه اغلب اطلاعیه‌ها و موضع‌گیری‌های رهبری مقاومت آقای رجوی می‌باشد. این شعار به‌ظاهر ساده نشان از عمق ایمان و بینش ژرف رهبری تاریخی مجاهدین دارد که تا بن استخوان به‌درستی و اصالت و حقانیت راهی که شهدا مظلومانه در آن جان‌باخته‌اند باور دارد. اکنون‌که پس از گذشت بیست‌وهشت سال از جنایات هولناک علیه بشریت و قتل‌عام بیش از سی هزار رزمنده آزادی یک سند تکان‌دهنده از آقای منتظری درباره این جنایت عظیم افشا شد اصالت عقیدتی و سیاسی این شعار بیشتر و بهتر قابل‌درک و لمس است. زلزله شدید سیاسی و اجتماعی این افشاگری به‌قدری دامنه‌دار و گسترده است که سرتاپای رژیم خونخوار آخوندی را با بحران بی‌سابقه مواجه کرده است. پرونده این جنایت به یک پرونده کاملاً ملی و بین‌المللی تبدیل‌شده است؛ و جدا از تحول کیفی در داخل کشور مرزهای بین‌المللی را هم درنوردیده است. روزنامه‌ها و نشریات معتبر بین‌المللی ازجمله واشینگتن پست و نشریه کنگره آمریکا (هیل) با درج آن این جنایت را به‌عنوان جنایت علیه بشریت به ثبت دادند؛ و پارلمانترهای آمریکایی و هزاران پارلمانتر از کشورهای مختلف اروپایی و کشورهای مسلمان طی نامه‌ای به سازمان ملل درخواست تحقیق و تفحص از این جنایت را در دستور کار خود قرار دارند. تلویزیون‌ها و رسانه‌های فارسی‌زبان خارج کشور نیز طی مصاحبه‌های فراوان حتی باکسانی که هیچ رابطه سیاسی با شورا و مجاهدین ندارند و چه‌بسا سابقه همکاری با رژیم آخوندها را دارند مصاحبه‌های متعددی به که همه آن‌ها با هر بینش و تفکر سیاسی که دارند این قتل‌عام را محکوم کرده‌اند. فرزند آقای منتظری علیرغم تهدیدها و بازجویی‌های مکرر تا این لحظه از اقدام خود نه‌تنها عقب‌نشینی نکرده بلکه تصریح کرده است که پرونده‌های زیادی از این نوع در دست دارد که در سراسر جهان پخش‌شده است و این در حالی است که عاملان این جنایت بیست‌وهشت سال تمام بود که نگذاشته بودند پرونده این جنایت حتی در ابعاد اندک فاش شود و به درون اجتماع راه پیدا کند. آری برخلاف تصورات باطل خمینی و خامنه‌ای خون‌آشام و سایر دیکتاتورهای تاریخ تا زمانی که یک انقلاب و جنبش اصیل همچون مجاهدین و یارانشان بر روی اصول و پرنسیپ های مبارزاتی پافشاری می‌کنند و آماده هرگونه پرداخت سنگین‌ترین بها هستند و مهمتر از اینها رهبران هوشیار و بیدار وشایسته ای دارند. خون شهیدان هیچ‌وقت به فراموشی سپرده نمی‌شود و سرانجام می‌جوشد و می‌خروشد و دژخیمان را با تمامی سبعیت و تصور باطل آنان در مقابل میز عدالت قرار می‌دهد عاملان این جنایت و در رأس آن‌ها خامنه‌ای مات و مبهوت قریب به دو هفته پس‌ازاین افشاگری خفقان مطلق گرفته بودند. تا این‌که خامنه‌ای به‌ناچار و بالاجبار موضع گرفت؛ و خطاب به اراذل‌واوباش خود گفت که عده‌ای می‌خواهند مجاهدین را تطهیر کنند و آن‌ها را مظلوم جلوه بدهند. بعد از خامنه‌ای آخوندها و عمال وی یک‌به‌یک و به تکرار اباطیل خامنه‌ای پرداختند و نقش خود را علیرغم میل خود در این جنایت دوباره با اعتراف خود مهر کردند؛ که برخلاف تصورآنها غلیان و آتشفشان خون شهیدان مظلوم در داخل و خارج اوج بیشتری گرفت و نسل جدید بیشتر و بیشتر به این جنایت عظیم پی برده و می‌برند.همانطوریکه اشاره شد به دنبال این افشاگری شکافی عمیق و بی‌سابقه در رأس و بدنه این رژیم ایجادشده و علی مطهری به‌عنوان نایب‌رییس مجلس ارتجاع از دژخیم پورمحمدی خواست که در برابر این جنایت موضع بگیرد. وی از جنایت خود دفاع کرده و با وقاحت تمام اعلام کرد که به این جنایت خود افتخار می‌کند. مطهری در جواب او را به مغلطه گویی متهم کرد. جلسه مجلس ارتجاع به دنبال این موضع‌گیری‌ها متشنج و سی نماینده مجلس ارتجاع طی نامه‌ای خواستار استعفا و کنار گذاشتن مطهری از هیئت‌رئیسه مجلس ارتجاع شدند.و بدین ترتیب است که بحران درون رژیم هرچه گسترده‌تر و عمیق‌تر می‌شود. به دنبال این وقایع بود که در یک افشاگری تکان‌دهنده مهدی خزعلی پسر آخوند خزعلی با ذکر جزئیات بیشتر و تکان‌دهنده‌تری با ارائه فاکت های مستند به افشا این جنایت در برابر دوربین‌های رسانه‌های خارجی پرداخت و در ادامه این افشاگری به افشای توطئه قتل کشیشان مسیحی به دست معاون وزارت اطلاعات پرداخت و پرده‌های دیگری از جنایت هولناک علیه بشریت را کنار زد. قبل از آنهم یکی از نادمین معروف رژیم پرونده بمب‌گذاری در حرم امام رضا را افشا کرد که رژیم آخوندی هر دوی این جنایت را برای شیطان سازی به مجاهدین نسبت می‌داد. به‌این‌ترتیب یک جام زهر مهلک‌تری بنام جام زهر حقوق بشر مؤثرتر و عمیق شونده تر از جام زهر اتمی و منطقه‌ای در راه است؛ که رژیم آخوندی غرق در بحران را با ضریب بیشتری به‌سوی سقوط حتمی می‌کشاند. به دنبال این سونامی و طوفان سیاسی عظیم جنبش دادخواهی عظیمی که با فراخوان خانم مریم رجوی به راه افتاده مورد استقبال فراوان و بی‌نظیر تمامی محافل سیاسی در داخل و خارج ایران قرارگرفته خانواده‌ها و مردم به‌جان‌آمده از ستم آخوندی در داخل کشور با شور و شوق فراوان اطلاعات جدیدی از مزار گمنام شهیدان و گورهای دسته‌جمعی به اطلاع عموم می‌رسانند. در محافل و اجتماعات گوناگون در ایران از کوچه و بازار گرفته تا ادارات و دانشگاه‌ها تابوی کلمه ممنوعه مجاهد از هم دریده شده و همه‌جا صحبت از این جنایت و خیانت و مظلومیت مجاهدین است و تتمه قداست کذایی خمینی دژخیم با علنی شدن صحبت‌های آقای منتظری که رسماً اعلام کرده است که مردم ا ز ولی‌فقیه چندششان می‌آید و تاریخ از خمینی به‌عنوان سفاک و خونریز یاد خواهد کرد. در میان مزدوران وزارت اطلاعات و سپاه و سایر ارگان سرکوب لطمه جدی خورده است؛ و یک ضربه روحی و روانی شدید دیگر به دستگاه سراسر ظلم و جنایت و سرکوب واردشده است؛ که آثار آن در تحولات آینده به‌خوبی مشاهده خواهد شد. جنبش دادخواهی که توسط خانم رجوی و با پشتیبانی عظیم داخلی و بین‌المللی به راه افتاده راه خود را به جلو باز خواهد کرد و با یقین و اطمینان بار خود را به زمین خواهد گذاشت کما این‌که قبل از این با رهبری خانم رجوی پرونده سنگین لیست سیاه را علیرغم ناممکنات به ممکن تبدیل کرد و از رده خارج نمود. آری این جنبش می‌رود که به یک ابزار کارای سرنگونی رژیم ارتقا پیدا کند؛ و در خاتمه بازهم از قول رهبر مقاومت تکرار می‌کنیم رود خروشان شهدا هرروز جوشان‌تر و خروشان‌تر ضامن پیروزی محتوم خلق ماست
جام زهر اتمی آن‌چنان در تاروپود رژیم آخوندی رسوخ کرده که هم چنان موضوع درجه اول جدال باندهای متخاصم رژیم است؛ و کلیت رژیم را در یک بحران عمیق شونده فرو برنده است که پایانی متصور نیست. باند روحانی و رفسنجانی که تمامی سرمایه‌گذاری سیاسی و داخلی خود را هم در تاکتیک و هم در استراتژی منوط به حل‌وفصل بحران اتمی کرده بود این روزها شاهد آینده تیره‌وتار برجامی است که قرار بود تحریم‌ها را به‌کلی لغو کند. راه سرمایه‌گذاری و مراودات سیاسی و اقتصادی با آمریکا و کشورهای اروپایی را باز کند. رژیم را از انزوای بین‌المللی و منطقه‌ای خارج کند - بحران خطرناک و رکود و تورم فلج‌کننده اقتصادی را حل کند- چرخ‌های اقتصادی را بچرخاند و از ورشکستگی و گرانی و بیکاری میلیونی جوان‌ها مقابله کند. تا برای رژیم متزلزل و بی آینده فرصت تجدیدقوا و لاجرم ثبات و ماندگاری به ارمغان بیاورد. روحانی به‌تبع این سیاست می‌خواست دامنه برجام را گسترش داده و با اجرای برجام های یک و دو سه - در صورت توفیق رفورم‌های حتی بسیار سطحی از قبیل نوشتن منشور حقوق شهروندی و آزادی جزئی مطبوعات و رسانه‌ها ازنظر سیاسی و فرهنگی و اجتماعی به داخل سیستم ولی‌فقیه وارد کند. تا از پوسیدگی و سقوط محتوم رژیم جلوگیری به عمل‌آورده و نهایتاً در تقابل با جناح خامنه‌ای دست بالا را در رژیم برای قدرت و چپاول داشته باشد امانگاهی هرچند مختصر به تحولات وقایع درون و بیرون رژیم حاکی از شکست اهداف وی دارد که نتیجه بلافصل آن تضعیف بیش‌ازحد کلیت رژیم نیز شده است اکنون‌که بیش از سه سال از عمر چهارساله ریاست جمهوری وی سپری‌شده هیچ معجزه‌ای که بتواند دست‌مایه سیاسی وی در جنگ قدرت با ولی‌فقیه برای برتری باشد امکان بروز ندارد. خامنه‌ای مدت‌هاست که طی سلسله روضه‌خوانی‌های پی‌درپی و با فواصل زمانی اندک با الفاظ تند و بی‌سابقه در عمر رژیم آخوندی برجام را که تمامی سرمایه رفسنجانی و روحانی است زیر ضرب گرفته و تمامی باندهای قدرت وابسته به وی اعم ا زسپاه و ائمه جمعه و سایر مزدوران سرکوبگر در رسانه‌ها و مطبوعات تهاجم بی‌وقفه و سنگینی را علیه وی و برجام به راه انداخته‌اند به‌طوری‌که روحانی و رفسنجانی مدت‌هاست که قادر به مقابله جویی مؤثر با آن نیستند و آش برجام آن‌قدر شور شده که وزیر خارجه و سایر دولت‌مردان و خود روحانی هم قطع امید می‌کنند و سخن از بدعهدی آمریکا و دول غربی می‌کنند –نمونه‌های ابراز یأس و ناامیدی بسیار زیاد است و فقط کافی است که به دو نمونه برجسته آن اشاره شود از آن جمله می‌توان به موضع‌گیری رییس بانک مرکزی رژیم در مقابل دوربین‌ها و مطبوعات آمریکایی اشاره کرد که جنجال بزرگی برانگیخت و به‌صراحت گفت که نتیجه برجام صفر است؛ و یک بهانه شاخص به دست باند خامنه‌ای داد که جملات خود را علیه وی گسترش و تعمیق دهند و یا اخیراً مرد شماره یک دیپلماسی و همه‌کاره روحانی صحبت از بدعهدی آمریکا می‌کند و تهدید می‌کند که در صورت ادامه این روش برجام به خطر خواهد افتاد (نقل به مضمون)و اما در ماهها و روزهای اخیر خامنه‌ای عمله و اکره او هیچ حدومرزی را در تیغ کشی علیه روحانی و رفسنجانی ملاحظه نمی‌کنند. خامنه‌ای مرتب تکرار می‌کند که آمریکا قابل‌اعتماد نیست و همچنان دشمن است و به‌تبع وی علم الهدی نماینده پرقدرت خامنه‌ای در خراسان مرتباً به روحانی حمله می‌کند و اظهار داشته که روحانی ساده‌لوح است و این عزت نیست که غربی‌ها به ایران بیایند و اینجا سرمایه‌گذاری کنند... آخوند دیگر بنام حمید روحانی با لحن بی‌سابقه‌ای می‌گوید که روحانی باید به جرم خیانت محاکمه شود. احمد خاتمی امام‌جمعه موقت و عضو خبرگان رهبری به‌طور صریح و آشکارتر از هر زمان می‌گوید که بعد از صحبت‌های خامنه‌ای هر کس به دنبال مذاکره با آمریکا باشد ضد ولایت‌فقیه است؛ و شریعتمداری در کیهان روزی نیست که با توهین‌آمیزترین عبارات باند روحانی و رفسنجانی را به باد حمله نگیرد ولی مرتباً تکرار می‌کند که هم چرخ سانتریفیوژها از کار افتاد و هم‌سفره مردم خالی ماند و هم چرخ کارخانه‌ها متوقف شد.در آمریکا هم که طرف اصلی دعوای اتمی است دامنه مخالفت‌ها با برجام روزبه‌روز اوج بیشتری می‌گیرد؛ و مرتبا و پیگیرانه سیاستمداران و مطبوعات و اکثریت کنگره و سنا شخص اوباما را به خاطر مماشات بیش‌ازحد و امتیازهای بسیار غلط و نامشروع به رژیم زیر ضرب قرار می‌دهند. در روزهای اخیر افشای پرداخت چهارصد میلیون دلار پول نقد با هواپیما به‌عنوان باج در مقابل رژیم در ازای آزادی زندانیان اوباما را زیر ضرب انتقادهای گزنده قرارداده‌اند و مهم‌تر از آن افشای سند محرمانه قرارداد اتمی با رژیم که دولت اوباما با تمام قوا در مخفی نگهداشتن آن مصر بود عرصه را برطرفداران مماشات و قرارداد برجام تنگ‌تر کرده است. شواهد و قرائن سیاسی آشکارا حکایت از آن دارد که بعد از اتمام دوره ریاست جمهوری اوباما هیچ‌یک از کاندیداها حاضر نیستند به برجام امتیاز بدهند و جمهوری خواهان حتی صحبت از بطلان قرارداد می‌کنند بانک‌های بزرگ کماکان در اروپا و آمریکا از قراردادهای بانکی با رژیم و سرمایه‌گذاری در ایران امتناع می‌کنند. در جبهه اروپایی افشاگری اخیر و مهم دولت آلمان در مورد خریدهای اتمی بعد از قرارداد برجام و موضع‌گیری شخص صدراعظم ضربه شدید دیگری در اروپا به قرارداد برجام زده است. پا به‌پای خالی کردن پای برجام در داخل و خارج افزایش اعدام‌های جمعی وحشیانه مداوم و تشدید سرکوب در داخل و تلاش‌های تروریستی و صدور ارتجاع رژیم در سوریه و لبنان و یمن و عراق و بحرین اوضاع منطقه‌ای به‌شدت به زیان رژیم پیش می‌رود و ادعای دروغین روحانی مبنی بر اعتدال تبدیل به مضحکه عام و خاص شده است. باند روحانی و رفسنجانی در برابر حملات بی‌سابقه جناح ولی‌فقیه آچمز شده و روحانی علیرغم وعده و عید خود در مقابله جویی با حملات باند خامنه‌ای بسیار حقیر و ضعیف در تلویزیون رژیم ظاهر شد و نتوانست هیچ پاتکی را علیه باند رقیب به اجرا درآورد.سیل تهاجمات روزبه‌روز اوج بیشتری می‌گیرد و ارگان‌های رنگارنگ ولی‌فقیه از قبیل شورای نگهبان –نیروی تروریستی قدس و سپاه پاسداران و ائمه جمعه به زبان‌های مختلف صریح می‌گویند که نخواهند گذاشت روحانی برای دوره دوم رئیس‌جمهور شود و بی دلیل نیست که فرد ورشکسته و آبرو باخته مثل پاسدار احمدی‌نژاد درصدد کاندید شدن ریاست جمهوری آینده است با توجه به مطالب بالا به‌وضوح روشن است که تمامی باندهای رژیم در باتلاق بحران‌های منطقه‌ای ازجمله سوریه و بحران خارجی گرفتار آمده و هیچ راه برون‌رفتی برای خروج از آن برای رژیم مفلوک متصور نیست. راه‌حل همانا سرنگونی این رژیم در تمامیت آن است. اعتراضات و نارضایتی روزافزون مردم از بحران گرانی و بیکاری و سرکوب روزبه‌روز بیشتر می‌شود؛ و نشان از سیل بنیان‌کنی دارد که از راه خواهد رسید.

گردهمایی بزرگ مقاوت - ایران آزاد 2022

ضد فتوا

فعالیت انجمن‌های پوششی وزارت اطلاعات در آلمان