در عهد پر هرج و مرج و شیر تو شیر کهن که دنیا نه سازمان ملل داشت نه انواع کمسیون و نهادهای حقوق بشری و نه دیوان کیفری و جنایی بین المللی و نه کسی از کرامت انسانی و اینگونه حرف های دهان پر کن یامفت می زد و همه چیز بر محور زور و سود و دروغ در گردش بود در شهر بلخ بیگناهی که تنها گناهش سینه سپر کردن جلو زورگوی بود، به دیوان عدالت بردند. قاضی پرسید: