خیز بزرگ کشاورزان در اصفهان و پیوستن مردم دردمند این شهر سابقا زرخیز به معترضین و قیام آفرینان، اکنون زنگهای خطر سرنگونی برای دیکتاتوری ولی فقیه را بصدا در آورده است.
کافی است تا در این رابطه نیم نگاهی به سخنان نمایندگان ولی فقیه طلسم شکسته در شهرها و یا عوام فریبانی تحت نام اصلاحطلب در رسانههای حکومتی انداخته تا به این واقعیت که نارضایتی و عمق تنفر اجتماعی به کف جامعه رسیده پی ببریم.
سخن از واقعیتی است که طی چهار سال گذشته و از فردای قیام دیماه ۹۶ به آنچنان رشد و بلوغی رسیده است که دیگر مهار و کنترل آن حتی با راه انداختن کفن پارهپاره شده شاهان هم، دیگر برای رژیم آخوندی امکانپذیر نمیباشد.
خامنهای و اتاقهای فکر ولایت علیل با بروی کار آوردن آخوند جلاد ابراهیم رئیسی و اتخاذ سیاست انقباض و یکدست نمودن کلیت حاکمیت، میخواستند تا کمر جامعه را شکسته و از واقعیتی بنام «سرنگونی» جلوگیری به عملآورند.
نیمنگاهی به کابینه تماماً نظامی و امنیتی دولت نحس سیزدهم و یا انتصاب فرماندهان سرکوبگر سپاه در پستهای کلیدی مانند استانداری، فرمانداری و مدیریتی تماماً ادلهای برای پیشبرد این سیاست شکستخورده میباشد.