تقریباً همۀ رسانههای جهان مدعیاند که گزارشهای خبریشان را به صورت مستقل، بیطرفانه، و محققانه تولید میکنند. مدعیاند که صرفاً به گزارش و توصیف «واقعیت عینی» میپردازند و از هر گونه نتیجهگیری و قضاوت پرهیز میکنند.منطق تهیۀ گزارشهای خبری در رسانه ها نظیر منطق تاریخنگاری است. در هر دو، هر رویدادی که بدان پرداخته میشود دارای انبوهی از واقعیتهای پیش زمینهای است . منابع و رسانه های خبری در سطح جهان روزبهروز به سطح پیچیدهتری از منطق رسانه «اقناع» تودههای مردم یا «فریب آنها» دست پیدا میکنند؛ در نتیجه این توانایی را مییابند که هالهای از بیطرفی و «صداقت» به دور گزارشهای خبری خود ایجاد کنند .پشت همۀ سوگیریها و تبلیغات در رسانههای خبری، در همۀ جهان، منطق یکسان و سادهای قرار دارد. هر رسانه ایی «نگرش منحصربهفرد» خود، منبع مالی و خط سیاسی دولت پشتیبان را دارد، که در مورد چند رسانه خبری فارسی زبان خارج از کشور که در چارچوب پوشش اخبار قیام فعالیت میکنند مصداق دارد. اکثریت بزرگی از مردم ایران، که آموزشی در زمینۀ سواد رسانهای ندارند، مثل موم در دستان این رسانههای خبری هستند، ما با استفاده از روشنگری در زمینه سواد رسانهای می توانیم مردم را آگاه کرده تا داوریهای مستقلتری انجام دهند و بیشتر درک کنند که کدام بخش از گزارش یا روایت معتبرتر یا کم اعتبارتر است. گزارشات کم اعتبار یا بی اعتبار در زمره تبلیغات منفی یا پروپاگاندا هستند که ذیلا بیشتر به آن پرداخته می شود .
تبلیغات منفی یا پروپاگاندا از لغت لاتین (preopagave) مشتق شده است ̨ در فرهنگ انگلیسی به معنای پروراندن ̨ دوباره سازی و انتقال دادن آمده است .در فرهنگ اصطلاحات اجتماعی و اقتصادی ذیل واژه مذکور چنین آمده است : «فن اطلاع دادن یا گرفتن آن با استفاده از مطبوعات̨ رادیو، تلویزیون سینما، و همچنین از فن تلقین (که به معنای معلومات روان شناختی است ساخته شده است) پروپاگاندا در بی طرفانه ترین یا خنثی ترین مفهوم به معنای پخش یا تحریک یا به حرکت وا داشتن اندیشه های خاص است .» (نقل از منابع اینترنتی)
پروپاگاندای سیاسی همگام با پیشرفت تکنولوژی و پیچیده تر شدن با ابعاد جدید و شیوه های جدید همراه بوده است. اهرمی که در نظام های دیکتاتوری به موازات سرکوب بر علیه اپوزیسیون بکار برده میشود.به همین دلیل بکار گرفتن پیشرفته ترین وسایل ارتباطی در تبلیغات دیکتاتورها جای ویژه دارد. آنها علاوه بر سرکوب فیزیکی یعنی دستگیری و زندان و شکنجه و اعدام برای بسط اختناق؛ از شیوه های مختلفی کما بیش مشترک در عرصه تبلیغات استفاده میکنند. واکاوی این شیوه ها به ما کمک می کند تا فهم کنیم چگونه سوگیری و تبلیغات در رسانهها به نفع دیکتاتورها تمام می شود وچگونه دیکتاتورها موفق میشوند حتی برای مدتی طولانی اختناق مطلق را در جامعه سایه گسترکنند . درمیان نظام های دیکتاتوری از این حیث؛ نظام ولایت فقیه حاکم بر میهن مان جایگاهی ویژه دارد. آنچه در زیر می آید دو وجه استفاده از اهرم پروپاگاندای رسانه ایی، مار پیچ سکوت و تبلیغات سیاه است که بطور خلاصه توضیح داده می شود.
مار پیچ سکوت
نظریه مارپیچ سکوت یک نظریه علوم سیاسی و ارتباطات جمعی است که توسط دانشمند علوم سیاسی آلمانی الیزابت نوئل نویمان ارائه شدهاست، این نظریه بیان میکند که رسانه ها میتوانند یک گروه یا جامعه اجتماعی را به دلیل عقایدشان منزوی یا طرد کند. این پروسه با این بیان که افراد «ترس از انزوا» دارند، انجام میشود. ترس از انزوا در نتیجه منجر به سکوت به جای ابراز عقیده میشود. به عبارتی، ترس از انزوا «موتوری است که مارپیچ سکوت را به حرکت درمیآورد«. از این رو تأثیرات رسانههای جمعی هم بر افکار عمومی و هم بر ادراک افکار عمومی در نظریه مارپیچ سکوت نقش اساسی دارد . آنها در حقیقت با اشراف به فرآیند شکلگیری تغییر و تقویت افکار عمومی ، با مکانیزم مارپیچ سکوت، ایده و نظر خود را غالب میکنند. یعنی از گرایش یکی به صحبت کردن و دیگری به سکوت، روندی مارپیچ را آغاز میکنند که بهطور فزاینده ای یک عقیده به عنوان عقیده غالب تثبیت میشود. آنچه در باره مارپیچ سکوت گفته شد در جوامع دموکراتیک مصداق دارد. و در حاکمیت های دیکتاتوری کلاسیک موضوع متفاوت است . در دیکتاتوری ولایت فقیه؛ موضوع بسیار پیچیده تر و ترکیبی از عوامل مختلف است. که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
تبلیغات سیاه
تبلیغات سیاه یا «دروغهای بزرگ» منبعی مخفی و نامشخص دارند، به افراد اشتباه نسبت داده میشوند و انواع فریبکاری، دروغ و داستانپردازی را برای فریب دادن مخاطب بهکار میبرند. در تبلیغات سیاه، تبلیغگر و فرستنده پیام باید مخاطبان را در چارچوبهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به درستی شناسایی کند چراکه اگر مخاطب نسبت به پیام مشکوک شود، احتمال شکست تبلیغات وجود دارد. نمونهای از تبلیغات سیاه به پیش از حمله هیتلر به بریتانیا بازمیگردد. در آن زمان یک عملیات مخفی آلمانی جهت تضعیف روحیه مردم بریتانیا طراحی شده بود، وزیر تبلیغات هیتلر در یک رادیوی انگلیسی که گویا توسط ناراضیان انگلیسی مشغول به فعالیت بود، هر روز زمان خاصی برنامه اجرا میکرد که با آواز لاک لومند آغاز و با عبارت «خدا پادشاه را حفظ کند» پایان مییافت.
در حاکمیت آخوندهای تبهکار، برای ایجاد پروسه مارپیچ سکوت ، فقط به «ترس فردی از انزوا» بسنده نمی شود. همچنانکه در بالا گفته شد آنها ترکیبی از عوامل مختلف را بکار می گیرند . آخوندها با تبلیغات انحصاری و دجالگری در داخل از یک سو، و گسیل ماموران حرفه ایی نفوذ داده شده در پوش خبرنگار و تحلیلگر در رسانه های خارج کشور و نیز خبرنگاران دوست در رسانه های غیر فارسی زبان از سوی دیگر، برای تبلیغات سیاه که به شیطان سازی ارتقا داده شده، در مورد مخالفین و مشخصا مجاهدین اقدام کرده اند. آنچه در مافیای رسانه فارسی زبان خارج کشور (ایران اینترنشنال ، من و تو ، بی بی سی ، صدای آمریکا و رادیو فردا و دویجه وله و.... ) میتوان گفت، سرمایه گذاری کلان روی گسیل ماموران تحت عنوان تحلیلگر و خبرنگار، بعد از قیام 88 است که خط رژیم علیه شیطان سازی از مجاهدین را تکمیل میکنند .
از میان مافیای رسانه ایی فارسی زبان خارج کشور چهار رسانه «بی بی سی» و تلویزیون «صدای آمریکا» و رادیو فردا و دویچه وله سخنگوی دولت های خود انگلیس و آمریکا و آلمان هستند و خطوط دولت های خود را پیش می برند که طبیعی است بر اساس منافع کشور خود به وقایع ایران پوشش و تحلیل ارائه می دهند. تلویزیون من و تو از دیگر رسانه ها است که کوس رسوایی هماهنگ شدن شاه و شیخ در تبلیغات آن از مدت ها قبل به صدا در آمده است. این رسانه با در اختیار گرفتن آرشیوهای تلویزیون رژیم آخوندی در یک همکاری برملا نشده! تلاش میکند که با استفاده گزینشی از فیلم های آرشیو متعلق به زمان شاه چنین جلوه می دهد که گویا آن زمان مردم ایران در بهشت بوده اند و با انقلاب از آن بهشت رانده شده اند! درست است که هدف تلویزیون من و تو تبلیغ بهشت سلطنتی است!، اما برآیند کارش به نفع جهنم آخوندهاست. زیرا هم از یک سو مجاهدین و مبارزین واقعی یعنی دشمنان اصلی رژیم را زیر ضرب می گیرد و از سوی دیگر با پوشش ندادن به وقایع رادیکال کف خیابان تحت عنوان عدم خشونت، عملا آتش جهنم رژیم را گر می دهد .اما رسانه دیگر تلویزیون ایران اینترنشنال است که البته بیننده بیشتری نسبت به بقیه رسانه ها در داخل ایران دارد. این رسانه با بودجه عربستان سعودی از 6 سال پیش در راستای سیاست رقابتی منطقه ایی عربستان و ایران آغاز بکار کرد. این تلویزیون در راستای همان سیاست رقابتی، که هدفش انزوای رژیم است، در سال های قبل از قیام 1401 چند بار به اخبار و میتیگ های مجاهدین و دشمنان اصلی رژیم پوشش داده است. اما از آغاز قیام یعنی در 100 روز اخیر روند دیگری در پیش گرفته است . این روند شامل سه مرحله زیر می باشد:
مرحله 1 : انعکاس اخبار قیام و بخشی از فعالیت های مجاهدین در سراسر جهان،
مرحله2 : سکوت و پوشش ندادن به اخبار شورای ملی مقاومت و مجاهدین .
مرحله 3 : مشارکت در تبلیغات سیاه علیه مجاهدین، همزمان با تبلیغ و چهره سازی از رضا پهلوی به عنوان رهبری قیام .
به نظر می رسد این رسانه بخاطر پوشش اخبار قیام زیر ضرب رژیم آخوندی قرار گرفته، ولی مشابه دیگر دولت ها و نیروها، راه مشارکت در سکوت و پوشش ندادن اخبار مجاهدین و سپس تبلیغ علیه مجاهدین را در پیش گرفت تا با تراز کردن تبلیغات علیه رژیم و مجاهدین براساس فرمول 20-80 خود را از زیر ضرب رژیم بیرون بکشد. فاز سوم رویکرد این رسانه کماکان ادامه دارد.
حقیقت این است که این رسانه بازتاب دهنده سیاست های تبلیغاتی منبع مالی اش یعنی عربستان سعودی است . درست است که عربستان با ایران بطور سنتی در آقایی یا ژاندارم منطقه شدن در رقابت است ، اما هرگز از یک انقلاب رادیکال در ایران که پیامدش زیر و رو کردن نظم و فرهنگ سنتی منطقه خاورمیانه است، حمایت نمی کند زیرا نظم حاکم بر منطقه و از جمله عربستان در قدم بعد دستخوش تغییر خواهد شد . رویای عربستان بازگشت به نظم پیشین قبل از انقلاب ضد سلطنتی است و از همین رو این رسانه تبلیغ بازگشت سلطنت و رضا پهلوی را در پیش گرفته است. گواه این موضوع تعدادی از کارمندان این رسانه هستند که بدلیل همین سوگیری به نفع عربستان در این سال ها از کار با این رسانه منصرف شده و به جای دیگر رفته اند . در شرایطی که خون از تن اعضای کانون های شورشی و دیگر جوانان میهن پرست در کف خیابان جاری است و هزاران تن در زندان در زیر شکنجه هستند این نوع سیاست تبلیغی خائنانه قبل از اینکه به جیب سلطنت بریزد، خوش خدمتی به آخوندهای حاکم است و کمک به طولانی شدن عمر این حکومت میکند .در حافظه تاریخی مردم ایران و نقش رادیو بی بی سی در چهره سازی از خمینی در مدت کمتر از 6 ماه در انقلاب ضد سلطنتی فراموش نمیشود. شیادی این رسانه در این است که آنها تبلیغات علیه شورای ملی مقاومت و مجاهدین را خودشان تولید نمیکنند برای ایزگم کردن از زبان مردم آن را بیان می کنند ! در یک ردیف قرار دادن مجاهدین و رژیم آخوندی همان خواست وزارت اطلاعات آخوندها است که شرط آزادی زندانیان سیاسی را خروج از کشور و فعالیت سیاسی در خارجه علیه رژیم و علیه مجاهدین بطور موازی قرار داده است !! ایران اینترنشنال نیز به صفت یک رسانه با استفاده از «مارپیچ سکوت» و «تبلیغات سیاه» در همین راستا کار می کند، البته با مختصری تفاوت . آنها تبلیغ علیه رژیم را خودشان تولید می کنند اما تبلیغات سیاه علیه محاهدین را از زبان مردم ! می گوید. با هماهنگی قبلی و آوردن فردی با عکسی در دست پشت دوربین تلویزیون بشکل خیلی تصادفی!! وانمود میکنند مردم در تظاهرات این عکس را دردست گرفته اند.!!
در دنیای پرشتاب تحولات علمی امروز که هر فرد خودش به تنهایی یک رسانه است.تلویزیون ایران اینترنشنال نمی تواند مخاطبین خود را «بز اخفش»(1) تصور کند! که هر کلام تاریخ مصرف گذشته ایی را به خورد مخاطبین دهد و از آنان با تکان دادن سر تاییدیه بگیرد. هر فرد میهن پرستی که دل در گرو آزادی میهن دارد با استفاده از رسانه های اجتماعی و استفاده از فضای مجازی، می تواندگردانندگان این رسانه را رسوا و بی اعتبار گرداند. انقلاب امری قانونمند است با رسانه ساپورت شده از سوی بیگانه اگر چه قیمت بیشتری از انقلابیون اصیل و مجاهدین می گیرد اما نمی تواند اهداف انقلاب را تغییر دهد، وقتی که کف خیابان در تدارک و به سمت آتش بیشتر است، سو گیری و تبلیغات جار زنان رسانه های بیگانه در کنار تبلیعات رسوای حاکم ستمگر دود می شود و به هوا می رود.
نعمت فیروزی
5 دی 1401
25 دسامبر 2022
(1)بُز اَخفَش ، اصطلاح است برای کسی که ندانسته و به علامت تصدیق، سَرِ خود را بجنباند؛ (کسی را گویند که مطلبی را نفهمیده، ولی تصدیق کند). اصل این ضرب المثل از آنجاست که گویند اَخفش، شخصی زشت چهره بوده و به همین دلیل هیچ کسی با او مباحثه نمی کرده، اما او بُزی داشته که مسایل علمی را مانند هَمدَرس بر او تقریر میکرده و به گفتهی برخی، تا بُز مزبور سر تکان می داد و او این را دلیل تصدیق می پنداشت. و این معنی مثل شد. (از دائرةالمعارف فارسی) (از فرهنگ فارسی معین)
بز اخفش یا اَعمَش: مثل است برای کسی که مطلبی را نفهمیده تصدیق کند، و بز اَخفش مصحف همین کلمه است.(منبع: لغتنامۀ دهخد)